هوش هیجانی

هوش هیجانی

یکی از پدیده‌هایی که در دهه اخیر مورد استقبال فراوانی قرار گرفته، پدیده هوش هیجانی است. دلیل این امر توانایی بالای هوش هیجانی در حل بهتر مسایل و کاستن از میزان تعارضات بین دریافت‌های فکری و احساسی است. هوش هیجانی، توانایی اداره مطلوب خلق و خوی، وضع روانی، کنترل تکانه‌ها و عاملی است که هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص انگیزه و امید ایجاد می‌کند. این نوع هوش، همچنین حاکی از همدلی، یعنی آگاهی یافتن از احساسات افراد پیرامون ماست. هوش هیجانی نقش مهمی در کیفیت زندگی شخصی، خانوادگی و شغلی افراد ایفا می‌کند و از نظر میزان کارایی از توانایی‌های هوش مغزی‌مان تواناتر است. درحالی‌که ابزارآلات و فن آوری می‌توانند اطلاعاتمان را افزایش دهند هیچ چیز نمی‌تواند جایگزین توانایی ما برای شناخت، مدیریت و تسلط بر هیجانات خود و اطرافیانمان شود.

هوش هیجانی چیست؟

مفهوم هوش هیجانی برای نخستین بار در سال ۱۹۹۱ توسط پیترسالووی و جان مایر مطرح شد که بیان می دارد هوش هیجانی نوعی پردازش اطلاعات عاطفی است که شامل ارزیابی صحیح عواطف در خود و دیگران، ابراز مناسب عواطف و تنظیم سازگارانه عواطف است.هوش هیجانی از نظر مایر و سالووی تنها یک ویژگی مثبت نیست بلکه مجموعه ای از توانایی‌های استدلالی و هیجانی متمایز است و نسبت به هوش اجتماعی توجهی بیشتر به مسائل اساسی هیجانی و فرو نشاندن مشکلات شخصی و اجتماعی افراد دارد.هوش هیجانی مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است. به عبارتی عاملی است که به هنگام شکست در شخص ایجاد انگیزه می کند و به واسطه داشتن مهارت‌های اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با دیگران می‌شود.

ویژگی افرادی که هوش بالایی دارند چیست؟

افراد دارای هوش هیجانی بالا در داشتن رضایت بیشتر از زندگی، بهره مندی از محیط خانوادگی و شریک شدن در احساسات اطرافیان نسبت به دیگران متفاوتند و معمولا افرادی منظم، خونگرم، موفق، با انگیزه و خوش بین هستند.افراد با هوش بالا، سطوح پایین‌تری از هورمون‌های استرس و دیگر نشانگرهای برانگیختگی هیجانی را دارا هستند. کودکان با کفایت هیجانی بهتر توانایی بیشتری برای تمرکز بر مشکل و استفاده ازمهارت حل مسأله دارند که موجب افزایش توانایی‌های شناختی آنان خواهد شد.

ابعاد هوش هیجانی:

این هوش هیجانی دارای ابعادی چون:الف) قابلیت‌های هیجانی که متشکل از ظرفیت واکنش یا پاسخ مناسب به محرک های هوش هیجانی در شرایط مختلف داشتن حس خوش بینی و اعتماد به نفس بالا، کنترل هیجانات ناگوار مانند ناکامی و تعارض‌ها و هیجانات شادی بخش، توانایی برقراری ارتباط با دیگران، خودکنترلی هیجانات، ظرفیت جلوگیری از سرکوب هیجانات شادی بخش، پرهیز از بروز هیجانات منفی، کنترل غرور بی‌جا،ب) بلوغ هیجانی که متشکل از ارزیابی هیجانات خودمان و دیگران، شناسایی و ابراز احساسات خود و دیگران، تعادل ایجاد کردن بین عقل و دل، قدرت انعطاف پذیری، پذیرفتن و تحسین عقاید دیگران، به تاخیر انداختن نیازهای آنی و روانی.ج) حساسیت هیجانی که متشکل از شناخت ایجاد آستانه برانگیختگی هیجانی و مدیریت به واسطه محیط، حفظ تفاهم با دیگران.بنابراین هوش هیجانی متشکل از سه بعد روانشناختی قابلیت هیجانی، بلوغ عاطفی و حساسیت هیجانی است که موجب  می‌شود شناخت واقعی، تفسیر صادقانه، کنترل مدبرانه از رفتارهای پویایی انسانی داشته باشیم.

چهار بعد هوش هیجانی از نظر Mayer & Salovey:

Mayer & Salovey برای این هوش چهار بعد بیان کردند که عبارتند از:شناسایی عواطف در خود و دیگران:ضروری‌ترین توانایی مرتبط با هوش هیجانی این است که از هیجان‌ها و احساس‌های خودآگاه باشد.توانایی خودآگاهی به مدیران اجازه می‌دهد تا قوت و ضعف خود را بشناسند و به ارزش خود اعتماد پیدا کنند. مدیران خودآگاه برای آزمون دقیق روحیات خود از خودآگاهی استفاده می‌کنند و به طور شهودی و از راه درک مستقیم می‌دانند که چگونه دیگران را تحت تاثیر قرار می‌دهند.کاربرد عواطف:یعنی توانایی استفاده از عواطف در راستای کمک به کسب نتایج مطلوب، حل مسایل و استفاده از فرصت‌ها و استفاده از عواطف برای برانگیختن افراد، هسته اصلی کار حرفه‌ای بوده است.توانایی درک و فهم عواطف دیگران:توانایی درک هیجان‌های پیچیده و آگاهی از علل آن‌ها و چگونگی تغییر یافتن هیجان‌ها از یک حالت به حالت دیگر را درک هیجان‌ها می‌نامند. مدیرانی که از این توانایی برخوردارند، برای گسترش شور و اشتیاق خود و حل اختلاف‌ها از مزاح و ابراز مهربانی استفاده می‌کنند. آن‌ها به کمک توانایی‌ها می‌توانند بفهمند که چه چیزی موجب برانگیختگی یا آرام شدن افراد و گروه‌ها می‌شود و در نتیجه می‌توانند همکاری بهتری را با دیگران برنامه‌ریزی کنند.مدیریت هیجان‌ها:مدیریت هیجان‌ها، توانایی کنترل و اداره کردن هیجان‌ها در خود و دیگران است. افرادی که این توانایی را دارند، اجازه نمی‌دهند بدخلقی‌های گاه و بی‌گاه در طول روز از آن‌ها سر بزند. آنان از توانایی مدیریت هیجان‌ها به این منظور استفاده می‌کنند که بدخلقی و روحیه بد را به محیط کاری و اداره وارد نکنند یا منشا و علت بروز آن را به شیوه منطقی برای مردم توضیح دهند.

ویژگی‌های آن:

کنار آمدن با چند پارگی فرهنگی

در محیطی با فرهنگ مختلط ایجاد یک فرهنگ جمعی- همگانی بر پایه هوش هیجانی خیلی مهم است. به عبارتی چون فرهنگ‌های آموختن روابط گوناگون دارای قوانین و آداب متفاوتی هستند، این یک دست نبودن آداب و سنن موجب می‌شود که کارها به کندی پیش رود. برای مثال اگر آدمی رفتاری هدفمند داشته باشد گفتارش بر اساس اعتقاد و اعمالش بر پایه گفتارش صورت می‌گیرد. اما اگر رفتار او هدفمند نباشد چگونه می‌تواند در این شرایط فعالیت کند؟ این کار نیازمند یادگیری پذیرش فرهنگ‌های مختلف و احترام عملی بر آن‌ها بر پایه هوش هیجانی معطوف به حفظ کرامت انسان‌هاست زیرا هوش هیجانی غیر هجومی است و وارد حریم چرا ها نمی‌شود.

بازگشت پذیری:

بازگشت پذیری یک ویژگی مهم هوش هیجانی محسوب می‌شود و به معنی توانایی بازگشت به حالت اولیه پس از روبرو شدن با یک مانع، مشکل، احساس یاس و نامیدی ، طرد، شکست یا خسارت است به شرطی که حالت شور و اشتیاق و امیدواری اولیه کماکان پا برجا باشد.برای مثال اینکه شخصی می‌تواند با توجه به شرایط گوناگون گاهی سرسخت و گاهی منعطف باشد. هم تحلیل‌گر و هم خلاق باشد. لازمه داشتن چنین شخصی داشتن توانایی استفاده از تمام بخش‌های مغز است. هیجان همواره در نیمکره راست و اندیشیدن در نیمکره چپ قرار دارد. استفاده صحیح از هر دو نیمکره به هوش هیجانی کاربردی منجر می‌شود.

نگرش مثبت:

خوش بینی، تسهیل کننده همه قابلیت‌های هوش هیجانی، افزایش دهنده عملکرد عالی و سوخت رسان موتور و بهره‌وری است. خوش‌بینی متعادل در شرایطی مانند گفت‌وگو، مذاکره، ارائه و برگزاری جلسات و متقاعد کردن، یکی از قابلیت‌های کارکردی زیربنایی محسوب می‌شود. در انجام کاری یا نیل به هدفی همان‌قدر که دانش، تجربه و توانایی حرفه‌ای اهمیت دارد، نگرش مثبت بسیار مهم است.( اما باید این را هم بدانیم که خوش بینی کنار واقع بینی است که ارزش دارد، و لازمه هم جنبه خوب و هم جنبه بد را در نظر بگیریم و یک دید واقع بینانه اما خوش‌بینانه داشته باشیم)

انعطاف پذیری:

اگر به دنبال دستیابی به اهداف خود هستید انعطاف پذیری به معنای ایجاد و ارایه راه‌حل‌های بدیل است. هدف شما ممکن است فردی باشد که توان مقابله با او را ندارید، ایده‌ای است که می‌دانید عملی است، اما در حال حاضر شرایط عملی کردن آن فراهم نیست، تغییری است که باید در یک نظام ارزشی یا در یک عادت رفتاری ایجاد شود.(انعطاف پذیری به شما کمک می‌کند اگر شرایط بر وفق مراد شما نیست، راهی جدید خلق کنید و درجا نزنید و در این حالت ذهن و قلب شما در پذیرش و گشوده است)

کلام آخر:

با آگاهی نسبت به اهمیت  هوش هیجانی، متوجه می‌شویم، در روابط بین فردی وقتی هیجانات اطرافیانمان را درک نکنیم و پاسخ مناسبی بر اساس احوالات طرف مقابل ندهیم، انگاه ممکن است رابطه‌های ما ماندگاری‌ای که می‌خواهیم را نداشته باشند. خبر خوب اینکه هوش هیجانی قابل تمرین و ارتقا دادن است و می‌توان آن را بهبود داد. البته شروع این فرایند با شناخت خود و درک هیجانات مختلف خود فرد می‌باشد و خبر خوب‌تر اینکه شما در این راه تنها نیستید و می‌توانید روی (مربی زندگی) در این مسیر حساب کنید که همراه شما باشد در شناخت احساسات و هیجاناتی که گاهی حتی ما آن‌ها را خوب یا بد تلقی می‌کنیم که چه بسا خوب و بدش کنار هم هست که به شناخت کلی‌تر ما را می‌رساند.

0 دیدگاه
دیدگاه تان را بنویسید نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد