هولیگانیسم و ارتباط آن با فردیت‌زدایی

هولیگانیسم و ارتباط آن با فردیت‌زدایی

“خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو”؛ این جمله به شکلی، مفهوم فردیت‌زدایی را می‌رساندو ما قصد داریم در این مقاله کمی مفصل‌تر درباره فردیت و هویت‌زدایی بنویسیم.”هولیگانیسم” سبک هواداری فوتبال است. این واژه اولین‌بار بین هواداران انگلیس رواج پیدا کرد و به آن دسته از هوادارانی گفته می‌شود که چه در صورت باخت یا برد جنجال به پا می‌کنند.هولیگان‌ها گروهی اوباش هستند که کارشان، جنجال، کتک‌کاری و آسیب‌زدن به مراکز شهری بعد از مسابقات فوتبال است.

جورج سایکس مهندس نیروی دریایی سلطنتی انگلیس با آنکه شغل قابل احترامی داشته و قوانین اجتماعی را  رعایت میکرد، در بازی “منچستر سیتی” و “المپیک لیون” در دسته هولیگان‌ها قرار گرفته و رفتاری مانند آنها را تکرار می‌کند.سایکس بعد از آنکه در دادگاه محاکمه شد از حضور در باشگاههای فوتبال برای یک سال منع شد. اما چرا سایکس با آنکه به شکل فردی، رفتاری مطابق قوانین انجام میدهد در مواجه به هولیگان‌ها رفتاری خشونت‌آمیز از خود بروز میدهد؟امروزه ما شاهد آن هستیم که هولیگان‌ها تنها در زمین ورزشی و مسابقات فوتبال حضور ندارند. هولیگان‌ها در فضای مجازی، در تعطیلات و سفرهای گروهی، در مراسم اسطوره‌ای و حتی در خیابان‌های شهر حضور دارند.هولیگان بودن ویژگی جهان امروز و هویت‌زدایی است.

دنیای امروز، جهان شلوغی است و بیش از هر زمان دیگری شرایط حذف فردیت و توده‌ای شدن وجود دارد. برای همه ما حتی من نویسنده این امکان وجود دارد که در شرایط خاص یک هولیگان باشم که با حذف فردیت رفتاری مغایر با ارزش‌های فردی انجام دهم.بسیاری از ما بدون آن‌که بدانیم هولیگان‌ها را قضاوت می‌کنیم حال آنکه درون ما یک هولیگان وجود دارد. تنها کافی است کسی ما را نشناسد.

فردیت‌زدایی چیست؟

اگر درجامعه‌ای حضور پیدا کنید که کسی شما را نشناسد، چه رفتاری از شما سر خواهد زد؟ این سوال در ذهن «زیمباردو» مدام تکرار می‌شد، او برای دریافت پاسخ خود آزمایشی انجام داد. “زندان استنفورد” عنوانی بود که زیمباردو روی آزمایش خود قرار داد.

آزمایش استنفورد و فردیت‌زدایی

“زیمباردو” برای آزمایش خود گروهی داوطلب را انتخاب کرد. تمام داوطلب‌ها به‌صورت اختیاری در آزمایش شرکت کردند. همه آن‌ها از لحاظ روانی سالم، از لحاظ سن بالغ، تحصیل‌کرده و جوان سفیدپوست بودند. او عده‌ای را به‌عنوان زندانی و گروهی را با نام زندانبان انتخاب کرد. هدف از انجام آزمایش درک این موضوع بود که قرارگرفتن افراد در یک محیط چه تأثیری بر رفتار آنها خواهد گذاشت.

زیمباردو نتوانست آزمایش خود را به پایان برساند، زیرا بعد از شش روز اوضاع به‌قدری اسفناک شد که نامزد زیمباردو که دانشجوی ارشد روان‌شناسی بود اوضاع زندان را غیراخلاقی خواند. اما این‌همه آن چیزی نبود که موجب تعطیل کردن پروژه شد، زندانی‌ها و زندانبانان چنان رفتار می‌کردند که گویی واقعاً عده‌ای زندانی و عده‌ای دیگر مأمور زندان هستند. همه افراد در آزمایش با کد، شناسایی می‌شدند و هیچ کس هویت واقعی دیگری را نمی‌شناخت.

زندانبانان با آنکه حق نداشتند به زندانیان ضرب و شتم چسمی وارد کنند، اما شکنجه روحی موجب شد که زندانیان شورش کرده و زندان را به هم بریزند. زندانبانان رفتاری از خود نشان دادند که هیچ‌گاه در زندگی عادی آن را انجام نمی‌دادند.گرسنه نگه‌داشتن افراد، اجازه ندادن برای دفع فضولات انسانی، خوابیدن زندانیان روی زمین از جمله شکنجه‌های زندانبانان بود.بعد از تعطیلی زندان “استنفورد”، “فروید” در نقدی، آزمایش را محکوم کرد. “فروید” برعکس “زیمباردو” اعتقاد نداشت که رفتار گروهی در یک آزمایش را بر جامعه بتوان تسری داد.اما بعد از چند سال، شورش در یک زندانِ واقع در آمریکا باعث شد که نظریه “زیمباردو” مجدد مورد بررسی واقع شود. زندانبانان در شورشی که رخ‌داده بود، گلوی چند زندانی را بریده بودند. رفتاری که تصور می‌رفت زندانیان انجام دهند، اما این بار زندانبانان کسانی که مسئول تأدیب دیگران بودند خود مرتکب خطا شده بودند.

چنین رفتاری در روان‌شناسی اجتماعی با مفهوم حذف فردیت یا فردیت‌زدایی شناخته می‌شود.حذف فردیت به منزله رفتاری خاص است که با هویت فردی شخص متضاد بوده و گاه به سمت تکانه‌های تنشی و خشونت‌آمیز می‌رود.در واقع اگر بخواهیم تعریفی برای فردیت‌زدایی بنویسیم باید تعریف زیر را ارائه بدهیم.فردیت‌زدایی یعنی فرد رفتاری را تحت تأثیر جمع انجام دهد، چنانچه خود به‌تنهایی آن رفتار را انجام ندهد. حذف فردیت نوعی رهاشدگی است که به دلیل حذف هویت فردی هنگام حضور در میان جمع مشاهده می‌شود.این‌که یک فرد عادی به‌تنهایی شیشه بشکند کمتر رخ می‌دهد، اما هزاران بار شاهد آن بوده‌ایم که افراد بعد از مسابقات فوتبال تمام صندلی‌های ورزشگاه را خرد کرده‌اند.

هویت فردی و حذف فردیت

هویت فردی موجب می‌شود که شخص هر اقدامی را انجام ندهد. شخصی که پذیرفته است هویتی مطابق با ارزش‌های خانوادگی مذهبی، سطح تحصیلات بالا و جایگاه شغلی‌اش داشته باشد، نخواهد توانست در جامعه کاری را انجام دهد که توده اجتماع انجام می‌دهد. یعنی او فردیت خود را حذف نکرده و به آن پایبند است.اما همیشه این‌گونه نیست. افراد زیادی در مکان‌های خاص اقدام به رهاشدگی و هویت زدایی کرده و چنان عمل می‌کنند که گروه عمل می‌کند. اگرچه در تعریف کلاسیک روان‌شناسی این رفتار منجر به پرخاشگری و تکانه‌های عصبی می‌شود اما همیشه این‌گونه نخواهد بود.

در بعضی از مواقع افراد با حذف فردیت دست به اقدام مثبت نیز می‌زنند.به‌طور مثال فردی محتاط، گاه به واسطه حضور در یک جمع، جان خود را به‌خاطر دیگران به خطر می‌اندازد. در بلایای طبیعی افراد زیادی که حتی در روزهای بارانی از خانه خارج نمی‌شوند که مبادا سرما بخورند، در گروه‌های امدادرسان شرکت کرده و جان خود را برای نجات دیگران به خطر می‌اندازند.این حذف فردیت بسته به تعاریفی است که در ناخودآگاه فرد قرار گرفته است. اگر فرد در ناخودآگاهش قبول کرده باشد که نجات دیگران عملی اخلاقی است حتماً در گروه نیز جان خود را به خطر خواهد انداخت.

هویت اجتماعی و فردیت‌زدایی

فردیت‌زدایی مفهومی در روان‌شناسی اجتماعی است. اما فلاسفه زیادی به این مفهوم پرداخته‌اند. یکی از آنها “کی‌یرکه‌گور” است. “که‌گور” برای حذف فردیت، تعریفی بسیط داشت. او توده‌‌ای شدن را بخشی از فردیت‌‌زدایی می‌دانست.توده‌ای شدن به معنای پذیرش آن چیزی است که جامعه آن را قبول داشته و فرد آن را می‌پذیرد. “که‌گور” حذف فردیت را عمل صحیحی نمی‌دانست و آن را با عملکرد صحیح انسان مطابقت نمی‌داد.او اعتقاد داشت اگر ما در جامعه خود مطابق با نظر توده رفتار کنیم، استقلال و هویت فردی خود را از دست خواهیم داد.”که‌گور” معتقد بود وجود انسان مهم‌تر از هر چیز دیگری است و این “وجود” نباید به دلیل جامعه دچار خطر شود. اصولاً اگزیستانسیال‌ها اعتقاد ویژه‌ای به فردیت داشتند و از توده‌ای شدن گریزان بودند.به اعتقاد آنها انسان تنها مسئول فردیت خود نیست و مسئول تمام انسانها است، برای همین بهتر است انسان در مواجه با اجتماع به وظیفه خود که آگاهی‌بخشی و مبارزه با تباهی است بپردازد نه آنکه دچار هویت اجتماعی شود.

چگونگی مکانیزم حذف فردیت از اجتماع

“فستینگر” یکی از اولین کسانی بود که نظریه حذف فردیت را ارائه کرد. او معتقد بود که انسان در محیط‌هایی که کسی او را نمی‌شناسد آزادانه‌تر و بی‌قیدتر رفتار خواهد کرد.با آنکه سالیان زیادی از نظریه “فستینگر” گذشته است، اما همچنان فردیت‌زدایی مسئله‌ای پیچیده در روان‌شناسی اجتماعی است. نظریات متفاوتی برای چیستی و چگونگی این مفهوم بیان شده است که هنوز مورد وثوق همه دانشمندان نیست.

اما در تمام تئوری‌ها دو مکانیزم وجود دارد که موجب فردیت‌زدایی می‌شود، این دو مکانیزم عبارت است از: ناشناس بودن و مشخص نبودن هویت فرد. عده‌ای از افراد جامعه با اکانت فیک زیر پست سلبریتی‌ها یا افراد مشهور فحاشی می‌کنند. درحالی‌که با مشخص بودن هویت، هرگز چنین کاری نمیکنند. به اعتقاد “زیمباردو” ناشناس بودن ما در یک جمع به ما آزادی عمل می‌دهد. شاید عدم قضاوت دیگران و امکان آزادی عمل، موجب ‌می‌شود ما راحت‌تر کارهایی را انجام دهیم که در صورت شناسایی شدن هیچ وقت آن را انجام ندهیم.

فاصله‌گرفتن از ارزش‌های فردی هنگامی‌که ارزش‌های یک شخص تحمیلی باشد، زمانی که هویت اجتماعی روی هویت فردی سایه بیندازد، فرد در اولین زمان که جامعه او را شناسایی نمی‌کند اقدام به عملی نامتعارف کند. هویت و فردیت‌زدایی در این‌گونه مواقع شدید و قوی‌تر از موقعیت اول خواهد بود. یعنی اگر فردی در جمعی ناشناس هم قرار گیرد، اما هویت فردی قوی داشته باشد، امکان دارد حذف فردیت را انجام ندهد. اما اگر هویت فردی به‌خصوص، هویت ارزش‌های دینی تحمیلی باشد، ممکن است در یک جمع ناشناس هر عملی را انجام دهد.

کلام پایانی

امروزه در سازمان‌ها یکی از مباحث مهم مدیریت رفتار سازمانی، فردیت‌زدایی است. بسیاری از افراد زمانی که در یک سازمان قرار می‌گیرند به شکل باورنکردنی تغییر رفتار داده و به شکل سازمان و گروه رفتار می‌کنند.چنین تأثیرپذیری در سازمان بسیار عالی خواهد بود اگر فرهنگ سازمانی به شکل صحیحی اجرا شود. برای همین سازمان‌های بزرگ کنار دست خود مشاور و مربیانی دارند که مدام  همراهی برا توسعه و بهبود هویت سازمانی باشند. اگر شما مدیر یک سازمان هستید یا در یک سازمان کار می‌کنید بسیار عالی خواهد بود تا درباره حذف فردیت بیشتر بدانید و تلاش کنید تا هویت زدایی به شکل مثبت برای شما روی دهد.

2 دیدگاه
  • احسان خانی
    احسان خانی گفت: آبان ۲۲, ۱۴۰۰ شنبه
    پاسخ

    مطالب روشن و گویا بیان شده بودند. خیلی ممنونم

    • بابک کبیری
      بابک کبیری گفت: آبان ۲۲, ۱۴۰۰ شنبه
      پاسخ

      ممنون از حمایت شما

  • دیدگاه تان را بنویسید نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد