رضایت از زندگی

رضایت از زندگی

رضایت از زندگی را می‌توان به عنوان جامع‌ترین ارزیابی افراد از شرایط زندگی خود در نظر گرفت. رضایت از زندگی به یک فرایند قضاوتی ـ شناختی اشاره دارد که در آن افراد، کیفیت زندگی خود را بر اساس مجموعه‌ای از ملاک‌ها ارزشیابی می‌کنند. رضایت از زندگی یکی از پیش‌بینی‌ کننده‌های سلامت روان است و بازتاب فاصله میان ایده‌آل‌های شخص و وضعیت فعلی او می‌باشد و هر چه شکاف میان ایده‌آل‌های شخصی و وضعیت فعلی فرد بیشتر گردد، بالطبع رضایت‌مندی شخص کاهش می‌یابد. سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را در برگیرنده خوشحالی، رضایت از زندگی، بهزیستی، خودشکوفایی، بی نیازی و رهایی از فقر، کارکرد هدفمند، بهزیستی جسمانی، روانی و اجتماعی، نه صرفا نبود بیماری می‌داند. 

ویژگی افرادی که رضایت از زندگی بالاتری دارند:

  • این افراد هیجانات بیشتری را تجربه می‌کنند. 
  • از رویدادهای پیرامون خود ارزیابی‌های مثبت‌تری دارند.
  • احساسات مهار و کنترل بالاتری دارند. 
  • میزان پیشرفت تحصیلی بیشتری را تجربه‌ می‌کنند.
  • نظام ایمنی سالم‌تر و خلاقیت بالاتری دارند.
  • همچنین مطالعات متعددی که بر روی نوجوانان انجام شده، نشان داده‌اند که سطح نگرش مثبت والدین، دلبستگی والدین، وضعیت اجتماعی اقتصادی و روابط مثبت با والدین، افزایش رضایت از زندگی و به تبع کیفیت زندگی را در بر دارد.

از آن طرف نبود رضایت از زندگی با وضعیت سلامتی ضعیف‌تر، علایم افسردگی، مشکلات شخصیتی، رفتارهای نامناسب بهداشتی، وضعیت ضعیف اجتماعی، و خطر بالاتر خودکشی همبسته است.

عوامل تاثیرگذار بر رضایت از زندگی:

شادکامی:

شادکامی هدف مشترک همه انسان‌هاست. آنچنان که همه تلاش‌های انسان در زندگی برای رسیدن به این هدف صورت می‌گیرد. شادکامی به معنای خوشی، خرمی، سرور، طراوت و زنده‌دلی، در رشد و بالندگی همسران و همچنین در بروز استعدادها و خلاقیت آنان نقش اساسی دارد. خانواده‌ای که بی نشاط و اندوهگین است نمی‌تواند از استعدادهای نهفته خویش بهره کافی را ببرد. به طور کلی افراد با حالت خوشی و ناخوشی به زندگی خود رنگ می‌دهند. فردی که از شادکامی بیشتری برخوردار است، آرامش و احساس امنیت بیشتر، تصمیم‌گیری راحت‌تر، میزان کار مطلوب و مشارکت بیشتر، زندگی سالم و پر انرژی و در نهایت زندگی رضایتمندانه‌ای را  دارد.

دلبستگی:

یکی از عوامل زیربنای مهمی که می‌تواند مرتبط با رضایت از زندگی باشد دلبستگی است. اصطلاح دلبستگی به پیوند عاطفی بین نوزاد و مادر اشاره دارد که در طول زمان ثابت بوده و نقش مهمی را در بهداشت روانی افراد ایفا می‌کند. دلبستگی نوعی پیوند هیجانی پایدار، مبتنی بر ارتباطات والد – فرزندی است که به مرور زمان و در بستر روابط صمیمی و گرم ایجاد می‌شود و الگوهای روابط بین فردی اشخاص را در بزرگسالی شکل می‌دهد. 

نیازهای بنیادی روانشناختی:

نیازهای بنیادین روانشناختی، شرایط لازم را برای رشد روانشناختی، انسجام یافتگی و بهزیستی شخص فراهم و زیربنای گسترده‌ای از رفتارهای انسان را تبیین می‌کند. این نیازها به صورت فطری در تمامی انسان‌ها وجود دارند و برای خودتنظیمی و بهزیستی افراد ضروری هستند. این نیازها عبارتند از نیاز به خود پیروی (خودمختاری)، شایستگی و تعلق (ارتباط).

نیاز خود پیروی، شامل داشتن احساس انتخاب در شروع، نگهداری و تنظیم فعالیت‌هاست. خودپیروی هنگامی اتفاق می‌افتد که افراد احساس کنند علت رفتار خود هستند؛ یعنی آن‌ها احساس اراده مطمئن در انتخاب‌های خود دارند و قادر به عملکرد مطلوب هستند. شایستگی عبارت است از نیاز به مؤثر بودن در تعامل با محیط که بیانگر میل برای به کار بردن استعداد‌ها و مهارت‌ها در انجام کار، دنبال کردن چالش‌های بهینه و تسلط یافتن بر آن‌هاست. تعلق، نیاز به برقراری پیوندها و دلبستگی‌های عاطفی با دیگران است و این نیاز بیانگر میل به عاطفه و درگیر بودن در روابط صمیمانه است. این نیازهای بنیادین روانشناختی ممکن است با رضایت از زندگی به طور مستقیم رابطه داشته باشند.

حمایت اجتماعی:

حمایت اجتماعی یک پشتیبانی بیرونی است که از حوزه‌های مختلف زندگی انسان، مانند کار یا خانواده نشأت می‌گیرد. به عبارتی این مفهوم نوعی کمک عاطفی، اطلاعاتی و ابزاری ارائه شده توسط سایر افراد مهم مانند همکاران، سرپرستان یا اعضای خانواده را در بر می‌گیرد. حمایت اجتماعی منبعی را فراهم می‌آورد که افراد را قادر می‌سازد با تنیدگی‌ها مقابله کنند. در حالی که افراد به هنگام از دست دادن حمایت اجتماعی، عواطف منفی‌ای را نشان می‌دهند. بالطبع داشتن حمایت اجتماعی در رضایت زندگی تاثیر مثبتی دارد.

امنیت شغلی:

امنیت شغلی از جمله مسائلی است که کارکنان سازمان‌ها را به خود مشغول می‌کند و بخشی از انرژی روانی و فکری سازمان صرف این مسئله می‌شود. در صورتی که کارکنان از این بابت به سطح مطلوبی از آسودگی خاطر دست یابند، با فراغ بال توان و انرژی فکری و جسمی خود را در اختیار سازمان قرار می‌دهند و سازمان نیز کمتر دچار تنش‌های انسانی می‌گردد، از این رو موضوع امنیت شغلی برای سازمان‌ها مهم تلقی شده و به عنوان یک پدیده ذهنی تعریف می‌شود، یعنی احساس و ادراک فرد امنیت شغلی را برای او رقم می‌زند. گاهی ممکن است در محیط کاری عوامل تهدید کننده وجود نداشته باشد اما فرد احساس خطر کند یا عوامل تهدید کننده‌ای وجود داشته باشد ولی فرد احساس خطر نکند. از این رو سازمان‌ها در تلاشند با افزایش امنیت شغلی و تأمین نیازهای کارکنان به آن‌ بازدهی لازم برسند. از این رو امنیت شغلی در رضایت از زندگی تاثیر مثبتی دارد و هر چه از نظر شغلی احساس امنیت بیشتری کنیم در زندگی‌مان هم رضایت بیشتری داریم.

تاب‌آوری:

تاب‌آوری به عنوان یکی از ویژگی‌های شخصیتی و همچنین به منزله یکی از سازه‌های روانشناسی مثبت، نقش مهمی در رضایت از زندگی افراد بازی می‌کند. انسان به عنوان موجودی پیچیده و چند بعدی، علی رغم آسیب پذیری و محدودیت‌های خود دارای ظرفیت انعطاف‌پذیری ویژه و منحصر به فردی است که از دوران کودکی مقابله با آسیب‌های پیرامون خود را میسر می‌سازد. به اعتقاد محققان، تاب‌آوری توانایی برخورد با چالش‌های زندگی همراه با اطمینان، هدفمندی، مسئولیت‌پذیری، همدلی و امید است. همچنین تاب‌آوری صلاحیت و توانای فردی است که به جای تاکید بر نقاط ضعف و آسیب شناسی بر توانمندی‌ها و اسناد‌های مثبت تاکید می‌کند. افراد تا‌ب‌آور، چاره‌ساز و منعطف هستند و به سرعت خود را با شرایط و تغییرات وفق می‌ دهند و بعد از برطرف شدن عوامل فشاررا به حالت بهبود باز می‌گردند. 

ویژگی‌های شخصیتی:

در میان ویژگی‌های فردی، متغیرهای شخصیتی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر رضایت از زندگی است. شخصیت را می‌توان الگوهای معین و مشخصی از تفکر، هیجان و رفتار تعریف کرد که سبک شخصی فرد را در تعامل با محیط اجتماعی و مادی‌اش رقم می‌زند. صفات شخصیتی ویژگی‌های دائمی‌ای هستند که شخص در بیشتر مواقع آن‌ها را از خود نشان می‌دهد. یکی از مفاهیم نسبتا جدید در حوزه شخصیت، سه گانه‌های تاریک شخصیت است که با عنوان روانشناسی جیمز باند شناخته می‌شود. صفات تاریک شخصیت هر فرد از سه بعد ضد اجتماعی، خودشیفتگی و ماکیاولیسم ساخته شده است که این سه بعد نقش مستقیمی در نگرش افراد به زندگی دارند. ماکیاولیسم، بیانگر بهره‌کشی از دیگران در جهت منافع شخصی است. بعد ضداجتماعی شامل خصوصیاتی چون رفتار ضداجتماعی، عدم وجود حس همدلی و بزهکاری است که بیشتر بر عمل و نتیجه آن تمرکز دارد. بعد آخر که شخصیت خودشیفته می‌باشد، شامل خصوصیاتی چون کسب قدرت است. چنین افرادی دوست دارند همیشه در مرکز توجه بوده و افرادی متکبر و به دنبال موفقیت هستند. با وجود ریشه‌های متفاوت تشکیل‌دهنده، این سه شخصیت که با عنوان مثلث تاریک شخصیتی از آن‌ها نام برده می‌شود، در چند ویژگی مشترک هستند؛ هر سه شخصیت، درجاتی از منش اجتماعی بدخواهانه همراه با گرایش‌های رفتاری برای ارتقای خود، سردی عاطفی، چند رویی و پرخاشگری دارند.

کلام آخر:

عوامل متعددی در رضایت از زندگی، بهزیستی و سلامت انسان‌ها تاثیر گذار است. بعضی از این‌ عوامل قابل تغییر و بهبود هستند اما بعضی‌ها کمتر و به ویژگی‌های شخصیتی ما بسته است. به هر روی انعطاف پذیری و گشودگی از صفاتی است که برای تغییرات و تجربیات مثبت بسیار ارزشمند است. انسان هر چقدر در برابر تغییرات مثبت و تجربیات جدید گشوده‌تر باشد، هم برای خودش و هم برای اطرافیانش زندگی راحت‌تر و رضایت‌مندانه‌تری را فراهم می‌کند.

آگاهی راجع به شرایط و قابل تغییر بودن آن با کمک افراد آگاه‌تر(مربی) گاهی اتفاق می‌افتد چون ممکن است ما متوجه نباشیم که در سیکل تکراری قرار گرفته‌ایم و بدون رضایت همانطور به زندگی‌مان ادامه می‌دهیم.

0 دیدگاه
دیدگاه تان را بنویسید نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد