دوران نوجوانی

دوران نوجوانی

دوران نوجوانی یکی از ادوار مهم زندگی است. دوره انتقالی است که در آن فرد از امنیت کودکی به سوی مسئولیت‌پذیری و امتیازات بزرگسالی حرکت می‌کند. این دوره بهترین فرصت برای رشد و شکوفایی توانمندی‌هاست، به این مناسبت دوران نوجوانی را یکی از فرصت‌های پراهمیت در زندگی آدمی به شمار آورده‌اند.

تعارضات دوران نوجوانی

یکی از مسائلی که نوجوان با آن روبرو است تعارضات بین والدین با نوجوان است، در یک خانواده، ارتباط بین والدین و فرزندان در اوایل کودکی اغلب با امر و نهی‌ها و قوانین ارائه شده از جانب والدین تعریف می‌شود. به تدریج که کودک بزرگتر می شود این الگوی ارتباطی، به جای قدرت تحت تاثیر تشویق‌ها قرار می‌گیرد.

 زمانی که کودک وارد دوران نوجوانی می‌شود، ارتباطات خانوادگی به کلی دگرگون شده و شکل جدیدی به خود می‌گیرند. نوجوان اظهار نظر می‌کند، از افکار، عقاید و اعمال اعضای خانواده انتقاد می‌کند. با مظاهر قدرت در خانواده –اغلب والدین- به مخالفت برمی‌خیزد. نوجوان در جست‌وجوی فردیت و خودمختاری و ایجاد یک هویت مستقل برای خود است. او خود را فردی رشد یافته در نظر می‌گیرد که توانایی تصمیم‌گیری در مسائل شخصی خود را دارد اما در دنیایی زندگی می‌کند که تحت تاثیر کنترل بزرگسالان است.

برخی از محققان عقیده دارند: بروز تعارض در روابط انسان‌ها با یکدیگر امری رایج و اجتناب ناپذیر است، به گونه‌ای که می‌توان از تعارض به عنوان رایج‌ترین پدیده موجود در روابط انسان‌ها نام برد.

تعارض زمانی ایجاد می‌شود که اعمال یک فرد با اعمال فرد مقابل تداخل کند. همچنان که دو فرد به هم نزدیک‌تر می‌شوند، پتانسیل تعارض افزایش می‌یابد. در حقیقت وقتی تعاملات بین افراد بیشتر شده و فعالیت‌ها موضوع‌ها ی متنوع‌تری را در بر می‌گیرد، زمینه مخالفت بیشتر می‌شود.

علت تعارضات دوران نوجوانی

حدود ۸۰ درصد والدین، نوجوانان خود را ناسازگار می‌دانند. نوجوانان در طول این دوره، معمولا زمان کمتری را با خانواده و زمان بیشتری را با همسالان بیرون از خانه می‌گذرانند. بسیاری از نظریه‌ها مانند روان‌تحلیلی، دیدگاه‌های شناختی- اجتماعی و تکاملی معتقدند علت ایجاد تعارضات نوجوانان با والدین، افزایش خودمختاری و فردیت گرایی در طول دوره نوجوانی است. در طول دوره نوجوانی رابطه عمودی والدین به تدریج به رابطه افقی تبدیل می‌شود. رابطه افقی ممکن است به افزایش تعارضات میان نوجوان و والدین منجر شود و این امر برای هر دو طرف موجب نگرانی است.

اسنادهای خوش‌بینانه و بدبینانه در ارتباط با نوجوانان

خانواده بیشترین تأثیر را بر نوجوان دارند. چانک و باهاراداین نشان دادند که خوش‌بینی به بهزیستی و رضایت از زندگی نوجوانان کمک می‌کند.

فواید خوش‌بینی در بسیاری از پژوهش‌های سلامتی و روانشناختی نشان داده شده است؛ برای مثال، باورهای خوش‌بینانه با موفقیت تحصیلی بالاتر، سلامت عمومی بهتر، پذیرش بهتر همسالان و رضایت بهتر از زندگی همراه است. خوش‌بینی از افسردگی و غمگینی نوجوان محافظت می‌کند؛ چنین احساس‌هایی به طور معمول در دوران نوجوانی وجود دارد؛ از این رو، خوش‌بینی عامل محافظتی مهمی در دوران نوجوانی برای بهبودی آنان به شمار می‌رود. خوش‌بینی سازه شناختی است که با فرایندهای هیجانی، انگیزشی و رفتاری در هم آمیخته است.

بدبینی نگرش یا چشم‌انداز فردی است که با عدم اطمینان و سرخوردگی توصیف می‌شود. چنین فردی نمی‌تواند فرصت‌ها را ببیند؛ زیرا آن‌ها باورهای منفی دارند که اقداماتشان بر پیامدها و نتایج منفی اثرگذار است.

خوش‌بینی و بدبینی نگرشی است که بر دیدگاه فرد نسبت به آینده تأثیر می‌گذارد و می‌تواند چشم‌انداز فرد را نسبت به مشکلات تغییر دهد.

انتظارات نوجوانان از والدین خود

طبق یافته‌های پژوهشی، نوجوانان به بزرگ‌ترها می‌گویند: با ما مثل آدم‌های بالغ رفتار کنید؛ ایمان داشته باشید رفتار درستی خواهیم داشت؛ هما‌ن‌طور که هستیم ما را دوست داشته باشید؛ با ما گفت‌وگو کنید؛ سعی کنید ما را بفهمید؛ به ما توجه داشته باشید؛ حس شوخ طبعی داشته باشید؛ و بتوانیم به شما افتخار کنیم.

آزادی و امتیازات معقول: یکی از اهداف تمان نوجوانان، پذیرفته شدن به عنوان بزرگسالی خودمختار است. نوجوان در آن واحد هم از والدین مستقل می‌شود و هم به آن‌ها متصل می‌شود. اکثر نوجوانان برای کسب آزادی‌ها و امتیازات بزرگسالان به والدین فشار می‌آورند. آن‌ها دوست دارند، بدون آنکه والدین همیشه به آن‌ها بگویند چه باید بکنند، بتوانند برای خودشان تصمیم بگیرند و برای آینده برنامه‌ریزی کنند. از طرفی والدین باید خودمختاری را کم‌کم و ضمن یادگیری استفاده مسئولانه از آن، به آن‌ها اعطا کنند.

نوجوانان آزادی می‌خواهند، ولی همه آن را یک جا نمی‌خواهند. نوجوانی که ناگهان به آزادی دست می‌یابد به نگرانی دچار می‌شود؛ چون نمی‌داند باید چگونه از آن استفاده کند.

یکی از مهم‌ترین روش‌هایی که والدین از طرف آن می‌توانند به نوجوان کمک کنند تا با موفقیت از نوجوانی به سمت بزرگسالی گذر کنند، این است که بتوانند بین نیاز نوجوان به آزادی و استقلال، و نیاز او به ارتباط عاطفی با خانواده توازن ایجاد کند.

داشتن الگوی مناسب: پدران و مادران اصول فکری خود را از طریق روش‌های تربیتی که در رفتار و اعمالشان پیاده می‌کنند به فرزندان خود منتقل می‌کنند. برای مثال اگر والدین در ارتباط با فرزند نوجوان خود از روش‌های انضباطی سخت‌گیرانه استفاده کنند، وی همین روش را در زندگی خانوادگی و شخصی خود به کار خواهد برد.

خانواده‌ی شادکام: مهم‌ترین نقشی که والدین می‌توانند در زندگی فرزندان نوجوان خود ایفا کنند، خلق فضایی شاد در خانه برای پرورش آن‌ها است. سازگارترین نوجوانان کسانی هستند که در خانواده‌ای شاد و پرمهر که در آن والدین و فرزندان اوقات لذت‌بخشی را با یک‌دیگر می‌گذرانند، زندگی می‌کنند.

تأیید و محبت: همه‌ی نوجوانان دل‌شان می‌خواهد والدین‌شان، به‌رغم خطاهای‌شان، آنان را دوست بدارند، تأیید کنند و بپذیرند. آن‌ها دوست ندارند تصور کنند که تأیید والدین‌شان منوط به آن است که فردی بی‌نقص باشند. هیچ نوجوانی در فضای آکنده از انتقاد و عدم تأیید دائم، رشد نخواهد کرد. اما از سوی دیگر، لزومی ندارد والدین هر آنچه فرزندشان انجام می‌دهد، بپذیرند. در وضعیت مطلوب، نوجوانان هم به پذیرش خانواده و هم به کنترل آن نیاز دارند

احترام : والدین شکایت می‌کنندکه فرزندان‌شان هیچ‌گاه حرف آنان را قبول نمی‌کنند. نوجوانان نیز می‌گویند که والدین‌شان به عوض گفت‌وگو در باره‌ی مشکل برای آنان سخنرانی یا وعظ می‌کنند. هنگامی که والدین به عقاید نوجوان احترام می‌گذارند، کشمکش‌ها کاهش می‌یابد و حال و هوای خانه مثبت‌تر می‌شود.

وجود تفاهم بین والد و نوجوان: اکثر والدین خیلی خوب با فرزند نوجوان خود کنار می‌آیند. در مواردی که عدم تفاهم پیش می‌آید، اغلب دلیل آن وجود ناهماهنگی چشم‌گیر بین برآورد نوجوان از حدود مشروع قدرت والدین با برآورد خود والدین از این قدرت است. فضای خانواده، تا حدود زیادی، تعیین کننده‌ی سطح تعارض والد، نوجوان است. فضای گرم و حمایت کننده و نیز تسهیل کننده‌ی مذاکره‌ی موفقیت‌آمیز در زمینه‌ی ایجاد تفاهم بین والدین و نوجوان، کمک می‌کند که تعارض در حد پایین یا متوسط باقی بماند. اگر تعارض والدین و نوجوان بیش از اندازه شد، والدین باید در صدد جلب کمک از خارج برآیند. عدم تفاهم ممکن است در حیطه‌های رفتار اخلاقی، روابط با اعضای خانواده، امور تحصیلی، انجام مسئولیت‌ها، فعالیت‌های اجتماعی، کار در خارج از خانه و… رخ دهد.

توجه و حمایت والدین:  نوجوانان دوست دارند والدین به کارهای آنان علاقه نشان دهند و در صورت لزوم از حمایت روحی و عاطفی آنان دریغ نکنند. نوجوانان از والدینی که برای فرزندشان وقت ندارند یا در لحظاتی که او به آنان نیاز دارد در کنارش نیستند، می‌رنجند. اکثر این نوجوانان پس از پایان مدرسه باید در خانه را با کلید باز کنند؛ چرا که هر دو والد بیرون از منزل کار می‌کنند.

نیاز دختران نوجوان به حمایت، محبت کردن و محبت دیدن در طی دوران بلوغ به اوج خود می‌رسد و اگر این نیاز در خانواده برطرف نشود، آن را در جامعه و در میان هم‌جنسان و یا جنس مخالف خود جست‌وجو می‌کنند. دلیل عمده‌ی این مشکل ناتوانی خانواده‌ها در ارضای نیازهای عاطفی و احساسی فرزندان است. اگر نوجوان در محیط خانواده به اندازه‌ی کافی محبت دیده باشد، دیگر این محبت را در اجتماع و از دیگران گدایی نکرده و رهسپار خیابان‌های ناامن و بی‌رحم و ناشناخته نمی‌شود. خیابان‌هایی که آرزوها و تب و تاب‌های او را در بی‌رحم‌ترین گرداب‌های خشونت و سوءاستفاده خواهد بلعید و در نهایت او می‌ماند و تجربه‌ای که قیمت گزافی برایش پرداخته است.

کلام آخر

نوجوانی دوره‌ای مهم و حیاتی از زندگی و گذر از کودکی به بزرگسالی است که با بلوغ آغاز می‌شود. این دوره سرآغاز دگرگونی جسمی، روانی و اجتماعی است. سلامت روانی در این دوره بسیار اهمیت دارد بنابراین خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی در برگیرنده بیشترین و عمیق‌ترین مناسبات انسانی است که وظایفی مانند تمامیت بخشی به جنبه‌های زیستی، روانی، اجتماعی، فرهنگی و رشد و تکامل اعضای خود را در بر می‌گیرد.

آموزش و آگاهی‌سازی والدین در این دوره به ایجاد رابطه صمیمی و پیشگیری آسیب‌های احتمالی بسیار کمک کننده است.  

0 دیدگاه
دیدگاه تان را بنویسید نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد