تروما و آسیب‌های روانی بعد از آن

تروما و آسیب‌های روانی بعد از آن

تعریف تروما:

تروما (trauma) ریشه یونانی دارد و به معنای زخم و جراحت است. اما در روانشناسی، تروما به تاثیر منفی و بدی که یک واقعه در یک فرد برجای می‌گذارد اشاره دارد. پس تروما به معنی تاثیر آسیب است.

تروما می‌تواند هم جسم و هم روان را زخمی کند. اگر از شما بخواهیم به کلمه تروما فکر کنید، ممکن است در ذهنتان تاثیری از یک رویداد غیرعادی را تجسم کنید، مثلا، طوفان، زلزله، تصادف. اما تروما به هیچ عنوان یک رویداد نادر نیست و به همین دلیل، خبر اکثر تروماها به اخبار و روزنامه‌ها نمی‌رسد. در عمل همه مردم در زندگی خود حداقل یک تروما بزرگ را تجربه می‌کنند.

تروما چهار عنصر دارد:

  • رویدادی به شدت از پای درآورنده، زمین‌گیر کننده، و استرس آمیز است، و فرقی نمی‌کند بزرگ است یا کوچک. آنچه اهمیت دارد میزان رنج و عذاب است که آن رویداد ایجاد می‌کند نه بزرگی آن. هر چیزی، از یک بیماری جدی و کشنده گرفته تا یک فاجعه طبیعی می‌تواند باعث ایجاد تروما شود.
  • تروما زندگی فرد را به خطر می‌اندازد. یک استثنا تروما ثانویه است که می‌تواند در افسران پلیس، رانندگان آمبولانس، پرسنل پاسخ به بحران، تیم‌های جست و جو و نجات، و سایر کسانی که به هنگام وقوع یک بحران وارد عمل می‌شوند به وجود بیاید. گاهی اوقات، این افراد با چنان صحنه‌هایی از رنج و عذاب انسان‌ها مواجه می‌شوند که نمی‌توانند به وظایف خود رسیدگی کنند. بنابراین ممکن است تروما را تجربه کنند هر چند جان خودشان یا عزیزانشان به خطر نیفتاده است.
  • تروما غیر منتظره است. معمولا، تروما درست زمانی رخ می‌دهد که اصلا انتظار و آمادگی آن را ندارید. 
  • تروما رویدادی است که باعث ایجاد ترس، درماندگی یا وحشت می‌شود. یک رویداد فاجعه آمیز، فی‌النفسه، همیشه نمی‌تواند فرد را تروماتایز کند. اگر احساس می‌کنید که بر آنچه در حال وقوع است تا اندازه‌ای کنترل دارید، هم از لحاظ فیزیکی و هم از لحاظ هیجانی، ممکن است از حادثه صرفا با چند زخم روانی بیرون بیایید. تکرار می‌کنیم: خود آن رویداد نیست که تروما را تشکیل می‌دهد، اینکه آن رویداد چگونه در شما تاثیر می‌گذارد است که تروما را می‌سازد. در یک تصادف رانندگی، ممکن است فقط شما تروماتایز شوید و سایر سرنشینان اتومبیل، حتی اگر جراحت بیشتری از شما داشته باشند، ممکن است تروماتایز نشوند یا شدتش به اندازه شما نباشد.

تفاوت تروما و استرس‌های نرمال:

برای همه ما رویدادهای استرس‌زا پیش می‌آیند، و در بعضی مواقع، این رویدادها ممکن است واقعا بزرگ باشند. برای مثال، سخنرانی مهمی دارید، عمل قلب در پیش رو دارید … به احتمال زیاد در حال حاضر احساس استرس می‌کنید. با این حال این‌ها بدان معنا نیست که یک رویداد تروماتیک را تجربه کرده‌اید. برای تفکیک عوامل استرس زا از یک عامل استرس زای شدید و ایجاد کننده تروما، باید به سه سوال اصلی پاسخ دهید:

  • چه اتفاقی افتاده است؟ وقایع روزمره باعث ایجاد استرس می‌شوند. نزدیک شدن پایان مهلت برای انجام دادن یک تکلیف مرتبط با شغل، تصادف رانندگی کوچکی، یا جر و بحث با همسر. رویدادهای بزرگتر، چه خوب چه بد (عروسی، تغییر شغل، نقل مکان) می‌توانند استرس بیشتری به شما وارد کنند، اما هنوز جزو تار و پود نرمال زندگی هستند. اما از سوی دیگر، تروما کلا شما را از مسیر زندگی عادی خارج می‌کند (حداقل برای مدت کوتاهی)
  • آیا احساس می‌کنید کنترل شرایط در دست شماست؟ اگر در اتوبان کسی از پست به شما بکوبد، ممکن است، شوکه شوید، اما بعد از چند دقیقه، موبایل و کارت بیمه را بیرون می‌آورید و کارهایی که در چنین مواقع لازم است را انجام می‌دهید. اما اگر یک نفر به رویتان اسلحه بکشد و از شما بخواهد کیف پولتان را به او بدهید، بر این موضوع که زنده خواهید ماند یا کشته خواهید شد هیچ کنترلی ندارید. تصادف رانندگی در مثال اول صرفا باعث می‌شود سطح استرستان ناگهان بالا رود، اما رویداد دوم می‌تواند یک واکنش تروماتیک بلند مدت در شما ایجاد کند
  • آیا می‌توانید احساسات خود را مرتب و منظم نگه دارید؟ اگر مشکلات زندگی روزمره به شما استرس وارد می‌آورند، می‌توانید از اضطراب خود مرخصی بگیرید (مثلا یک فیلم سینماییی خنده دار ببینید یا با دوستانتان برید بیرون). اما بعد از وقوع یک تروما، احساساتتان بر زندگی شما چیره می‌شوند (حداقل به طور موقت). طوری که اصلا نمی‌توانید آن احساسات بد را کنار بگذارید و از زندگی لذت ببرید.

یک روش دیگر برای تفکیک استرس و تروما از هم:  استرس مثل یک چروک بر فرش زندگی است که می‌توانید پایتان را روی آن بگذارید یا آن را صاف کنید بدون آن که خواب (مسیر) آن را عوض کنید. اما تروما کلا فرش را از زیر پایتان می‌کشد. بر خلاف استرس ساده تروما نگاه شما به زندگی و خودتان را عوض می‌کند. اگر فکر می‌کردید زندگی زیباست، من در امن و امان هستم، مردم مهربان هستند، می‌توانم به دیگران اعتماد کنم، آینده خوبی در انتظارم هست. تروما می‌آید و این باورها را با احساساتی مثل: دنیا مکان خطرناکی است، نمی‌توانم به جای برسم، نمی‌توانم به دیگران اعتماد کنم، یا هیچ امیدی نیست جایگزین می‌کند. همچنین عوامل استرس زا و آثار آن به مرور زمان از بین می‌روند، اما پس لرزه‌های تروما ادامه می‌یابند و روی هم انباشته می‌شوند.

یک تفاوت مهم دیگر نیز بین استرس نرمال و تروما وجود دارد. استرس معمولا سالم است اما تروما همیشه ناسالم است.

اختلال  PTSD:

اگر رویدادهایی که گفتیم شرایط زیر را شامل شوند و زندگی ما را از حالت طبیعی خارج کنند تروماها تبدیل بخ اختلال شدند و نیاز به درمان دارند. در غیر این صورت یک تجربه تروماتیک بوده است که همه ما طبیعتا در زندگی‌مان آن‌ها را تجربه کرده‌ایم و به مرور زمان و گاها کمک گرفتن از متخصص بهبود می‌یابد.

در این صورتی تروماها به اختلال تبدیل می‌شوند:

قرار گرفتن در معرض مرگ یا تهدید شدن به مرگ، جراحت شدید یا تجاوز جنسی، به یکی از شیوه‌های زیر:

  • فرد رویداد یا رویدادهای تروماتیک را به طور مستقیم تجربه می‌کند.
  • شخصا شاهد وقوع رویداد (رویدادهای) تروماتیک برای دیگران است.
  • باخبر می‌شود که رویداد یا رویدادهای تروماتیک بر سر یکی از اعضای خانواده یا یکی از دوستان نزدیک آمده است؛ در صورت وقوع مرگ (یا تهدید شدن به مرگ) برای یکی از اعضای خانواده یا یکی از دوستان، این رویداد(ها) باید فجیع (پرخشونت) یا تصادفی باشد (باشند).
  • فرد به طور مکرر یا به طرز بسیار شدیدی در معرض جزییات ناراحت کننده رویداد‌(های) تروماتیک، قرار می‌گیرد ( مثلا، اولین کسانی که به محل وقوع حادثه می‌روند و اجساد و بقایای انسانی را جمع آوری می‌کنند).

تحت این شرایط احتمال اینکه ترومای ما به اختلال تبدیل شود زیاد است و اگر موارد زیر برایمان بیشتر از یک ماه به طول انجامید نیاز به کمک تخصصی درمانگر داریم.

( این شرایط در شرایط عادی زندگی و جامعه عنوان شده. در شرایط حال حاضر که تمام اخبارها از رویدادهای تروماتیک خبر می‌دهند، ما به عنوان انسان نمی‌توانیم بی تفاوت باشیم طبیعی است که این حالت‌ها خیلی بیشتر در ما بمانند. مساله‌ای که مهم است این است که ما خودمان به ماندگاری آثار این رویدادها درونمان دامن نزنیم. صبوری کنیم که حال همه با هم خوب شود و برای حال بد این روزهایمان خودمان را سرزنش نکنیم.)

  • افکار مزاحم و ناخواسته مربوط به رویداد(های) تروماتیک، که بعد از اتفاق افتادن آن‌ها شروع شدند  تکرای، غیر ارادی، مزاحم.(کابوس دیدن‌ها در مورد آن رویداد)، (فلش بک زدن و مرور آن رویدادهای وحشتناک).
  • دوری کردن و اجتناب از یادآوری و قرار گرفتن در محیطی که آن رویدادهای تروماتیک را برای ما تداعی می‌کند
  • داشتن افکار منفی و نا امیدانه در مورد خودش، دنیا، دیگران
  • دائما گوش به زنگ بودن و منتظر خبر بدی بودن

موارد بالا خلاصه و گلچینی از حس و حال‌های افرادی است که آثار تروماتیک درونشان به اختلال تبدیل شده است و جهت آشنایی است، نه آسیب شناسی و تصمیم گیری در مورد وجود یا عدم وجود اختلال در شما.

عواملی وجود دارند که باعث می‌شوند بعضی مردم در مقابل PTSD آسیب پذیرتر از دیگران باشند.

 بعضی از ویژگی‌های شخصیتی افراد مستعد ابتلا به PTSD عبارتند از:

  • تمایل به بر عهده گرفتن مسئولیت  شخصی در رویداد تروماتیک
  • عوامل رشدی، مانند جدایی از والدین یا زندگی خانوادگی بی ثبات در اویل کودکی
  • وجود سطح بالای اضطراب یا اختلالات روانی پیش از رویداد تروماتیک

سخن نهایی:

با توجه به مطالبی که گفته شد متوجه شدیم که تروما برای هر کدام از ما ممکن است پیش بیاید و دور از احتمال نیست. ماندگاری تروما هم به شرایط و شخصیت خودمان و هم به جو محیط اطرافمان بستگی دارد. در هر صورت هر کدام از ما بهتر می‌توانیم در خودمان تشخیص دهیم که در شرایطی که زندگی ما از حالت عادی خارج شده است چقدر نیازمند کمک فردی مثل روانشناس، مربی، مشاور و … هستیم. خیلی از مواقع با گذر زمان و پذیرش ما حالمان بهتر می‌شود اما گاهی ابعاد دیگر زندگی ما را هم درگیر می‌کند که در این مواقع بهتر است از کمک تخصصی بهره ببریم.   

0 دیدگاه
دیدگاه تان را بنویسید نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد