همه ما دارای هویت مستقل هستیم، هویتی که بازگوکننده ما در جهان هستی است.همه ما دارای هویت مستقل هستیم، هویتی که بازگوکننده ما در جهان هستی است. این هویت گاه شخصی بوده گاه اجتماعی، دینی، جنسیتی و حتی گاه بدون هیچ هویتی در جهان سردرگم هستیم. اما همان افرادی که بهظاهر نیز بدون هویت هستند یک هویت مستقل دارند که مردم آنها را با آن میشناسند. از نظر «برزونسکی» گروهی از افراد دارای هویت سردرگم هستند و نمیتوانند در مسائل هویتی تصمیم درستی بگیرند.از طرفی دانشمندی مانند «اریکسون» هویت را عامل پردازنده آدمی دانسته و رشد و موفقیت انسان را در گرو هویت او دانسته است. «اریک اریکسون» دانشمند متقدم در امر هویتیابی بود. او بر اساس نظریات فروید رشد آدمی را به هشت مرحله تقسیم کرد و مرحله نوجوانی را بهعنوان زمان شکلگیری هویت مستقل معرفی کرد. در این مقاله نگاهی به مسئله هویت و هویت مستقل خواهیم انداخت و بررسی خواهیم کرد عدم هویت ثابت چه مشکلاتی میتواند ایجاد کند.
قبل از آنکه بدانیم هویت مستقل چیست بهتر است نگاهی به نظریات دانشمندان علم روانشناسی درباره هویت بیندازیم. به طور کل نام چهار دانشمند در صدر افراد تئوریپرداز درباره چیستی هویت به چشم میخورد که عبارتاند ازاریک اریکسون: او دوران رشد را به هشت مرحله تقسیم کرد و معتقد است رشد فردی انسان مربوط به عبور با شناخت هویتی از هر مرحله است. به نظر اریکسون دوران نوجوانی مهمترین مرحله در هویتیابی بوده و اگر فرد نتواند در این مرحله هویت مستقل خود را پیدا کند زندگی برای او سخت خواهد شد.جیمز مارسیا: او هویت را با استفاده از دو مفهوم کاوش و تعهد معنا میکند. مفهوم کاوش که مربوط به هویتیابی است و به بحران هویت ربط دارد، اما در تعهد فرد باید برای هویت خود تصمیم بگیرد. یعنی بتواند هویت خود را تثبیت کند.کگان: از دید او هویتیابی بر اساس فرایندهای تحولی شکل میگیرد. این فرایندها شامل عاطفه و شناخت است. کگان اعتقاد دارد هویت زمانی شکل میگیرد که شخص با استفاده از شناخت و عاطفه دچار تحول میشود و یک خود جدید تشکیل میدهد. این خود جدید هویت مستقلی است که از دل دیگری به وجود آمده است.برزونسکی:هویت از دیدگاه برزونسکی یک روکرد پستمدرن است. از نظر او هویت امری پویا، سیال و چندبخشی است. آنچه ما از خود در ذهن داریم، به صراحت هویت ما را نشان خواهد داد. آنچه مسلم است هویت در نظر تمام اساتید امری است که بسته به تصمیم انسانها متفاوت است. مثلاً فرد بسته به علایق مذهبی تصمیم میگیرد هویت دینی برای خود انتخاب کند یا به دلیل عشق به یک خواننده هویتی مانند آن خواننده برای خود انتخاب میکند.انتخاب هویت یا بازیابی هویت در دوران نوجوانی به اوج خود میرسد و آنوقت است که انسان باید هویت مستقل برای خود پیدا کند.بنابراین هویت مستقل به معنای جداشدن و تثبیت است. زمانی که فرد میتواند تصمیم بگیرد تا برای خود کاراکتری انتخاب کند و با آن شخصیت خود را به دیگران معرفی کند، هویت مستقل شکل خواهد گرفت.
اگرچه ما دارای هویتی ثابت هستیم که آن را نمیتوانیم تغییر دهیم، مانند نژاد، ملیت و حتی خاندان که همگی از لحظه تولد با ما هستند؛ اما هویتی متغیر نیز داریم. هویت متغیر، هویتی است که انسان خود انتخاب میکند. اگر روزگاری به دلیل جوامع سنتی آدمی با همان هویت ابتدایی زندگیاش رشد پیدا میکرد و تا ابد زندگی میکرد؛ با پیشرفت و تحول در روند جهان دیگر فرد وابسته به مکان و زمان تولد خود نیست. اریکسون در نظریه خود هشت مرحله را برای رشد آدمی بیان کرده است که عبارت است از:
همانطور که مشاهده میشود با افزایش سن پیچیدگی شخصیت نیز بیشتر میشود و افراد به دلیل هویتی که پیدا کردهاند بعد از نوجوانی، افراد وارد جامعه شده و نقش مولد پیدا میکنند. اگر در سن نوجوانی هویت تثبیت نشود فرد نخواهد توانست در جامعه نقش خود را ایفا کند.طبق نظریه اریکسون فرد در سنین ۱۲ تا ۱۸ سال به دنبال کشف هویت خود است. اریکسون این هویت را ego identity مینامد.افراد در این سن همواره در حال کشف و کاوش هویت مستقل برای خود هستند. نگاهی به جوانان اطراف خود نشان خواهد داد که آنها همواره به دنبال نمایش جدیدی از خود هستند. تیپ ظاهری جدید، مسلک و عرفان جدید، موسیقی، بازی و حتی عشق جدید نیز میتواند نشانگر کشف هویت باشد.اریکسون معتقد است انسان برای پیشرفت نیاز دارد همواره هر پله را به شکل کامل طی کند. به طور مثال در مرحله طفولیت کودک باید از لحاظ دهانی به طور کامل ارضا شود. مادران شاغل که کودکان خود را به مهد یا نزد غریبهها میسپارند کمتر برای شیردهی کنار فرزند خود خواهند بود؛ لذا کودک کمتر در کنار مادر است و بیاعتمادی او شکل میگیرد.اریکسون اعتقاد دارد در سن ۱۲ تا ۱۸ سالگی فرصت است تا کودک خود را پیدا کند. اگر این پیداکردن باعث سرگشتگی یا سردرگمی بشود و شخص نتواند برای خود هویتی پیدا کند بحران هویت identity crisis پیش خواهد آمد.
در بحران هویت نوجوان نمیتواند نقشی ثابت برای خود پیدا کند. او برای اینکه به هویت مستقل برسد ناچار است هر روز نقش جدیدی بازی کند. این نقشپذیری اگر مورد نقد قرار گرفته یا فرد نتواند به دلیل اعتمادبهنفس آن را قبول کند، ناچار خواهد شد نقش جدیدی قبول کند؛ اما این نقش نیز او را راضی نخواهد کرد و این روال ادامه پیدا خواهد کرد.فرض کنید دختری نوجوان دوست دارد رنگهای شاد بپوشد و هویتی نامتعارف از فضای سنتی خانوادگی برای خود پیدا کند. اگر خانواده موافق او نباشند او ناچار خواهد شد خود را سرکوب کرده و هویتی دیگر برای خود انتخاب کند هویتی که دلخواه او نیست. نتیجه آن میشود که بعد از مدتی دوباره هویتی جدید برای خود پیدا خواهد کرد. این تعویض نقش در صورت جسارت دختر نوجوان به آشوب و طغیان و انزوا و در صورت عدم شجاعت به گوشهگیری تبدیل خواهد شد. افرادی که در این سنین نتوانند هویتی مستقل برای خود پیدا کنند در بزرگسالی نیز زندگی موفقی نخواهند داشت.
اشاره شد که تثبیت نکردن هویت منجر به بحران هویت خواهد شد؛ اما نبود این هویت مستقل موجب چه مشکلی خواهد شد. در کشور دیکتاتوری مانند کره شمالی تلاش میشود برای مردم هویتسازی شود. یعنی آنها باید یک نوع لباس بپوشند عضو یک حزب باشند در یک ساعت بخوابند و بیدار شوند چنین اتفاقی موجب میشود مردم دچار مشکلات عدیدهای بشوند این مشکلات عبارتاند از:عدم عزتنفس:عزتنفس به معنای احترام به خود است. زمانی که شما هویت خود را قبول ندارید و نمیتوانید به خود احترام بگذارید طبیعی است که دچار کاهش عزتنفس خواهید شد. توجه کنید که اریکسون در مراحل هشتگانه رشد خود به این مسئله تاکید کرد که عدم تکامل در یک مرحله از زندگی موجب نقص رشد و توسعه فردی خواهد شد؛ بنابراین نوجوانی که نتواند هویت مستقل برای خود پیدا کند در بزرگسالی دچار کاهش عزتنفس خواهد شد.خودشیفتگی:اگر من نتوانم در قالب هویت مشخص خود را به جامعه معرفی کنم بهناچار مجبور خواهم شد برای پذیرش در جامعه هویتی خاص برای خود پیدا کنم. بعد از دوران نوجوانی این تثبیت هویت کار سختی خواهد بود زیرا فرد به مرحلهای رسیده است که باید به طور مستقل وارد اجتماع شود و در کنار افرادی قرار گیرد که هویتی مشترک با یکدیگر دارند. عدم چنین ارتباطی موجب میشود، شخص هویتی کاذب و خودشیفته برای خود فراهم کند. هویتی جعلی که موجب شود افراد به او احترام بگذارند. مشکل چنین هویتی برملاشدن راز فرد است که در صورت چنین اتفاقی انزوای سریع و شکستهای فاجعهآمیز رخ خواهد داد.عدم تصمیمگیری:فردی که هویت مستقل ندارد نخواهد توانست در زمانهای مختلف تصمیم درستی بگیرد. ما با داشتن یک هویت مشخص است که میتوانیم برای انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب کار و ازدواج تصمیم بگیریم. اگر شما هویت مذهبی از خود نمایش بدهید؛ اما این هویت را قبول نداشته باشید مشخص است که در همه تصمیمات خود به شکست خواهید رسید.
برای انتخاب هویت مستقل نیاز است فرد دارای مهارتهای خاص باشد. این مهارتها از همان اوایل کودکی باید به افراد آموزش داده شود. در خانوادههای ایرانی متاسفانه این بخش از تربیت فراموش میشود و هویتیابی امری کاملا تحکمی و الزامآور است. اگر شما قصد دارید به کودک یا نوجوان خود مهارت هویتیابی را آموزش دهید بهتر است ابتدا به او این مهارتها را آموزش دهید.خودآگاهی:اولین مهارتی که یک نوجوان یا حتی بزرگسالانی که هنوز یک هویت مستقل برای خود پیدا نکردهاند باید آموزش داده شود، مهارت خودآگاهی است. در این مهارت شخص یاد میگیرد نقاط قوت و ضعف او چیست؟ چه احساساتی دارد و احساسات او چگونه موجب میشود تا تصمیم درستی نگیرد. آموزش چنین مهارتهایی موجب خواهد شد فرد با علم و آگاهی بیشتری برای خود هویتی پیدا کند.تصمیمگیری:اهمیت تصمیمگیری در بازیابی هویت در سطرهای بالا توضیح داده شد. اما چیزی که بیشتر افراد نمیدانند آن است که تصمیمگیری یک مهارت است و نیاز به آموزش دارد. اگر نوجوانی در منزل دارید یا در سن بزرگسالی در مورد هویت خود هنوز به اثبات نرسیدهاید توصیه ما به شما آموزش مهارت تصمیمگیری است. با این مهارت است که فرد میتواند عواقب انتخاب خود را بسنجد و قبل از آنکه اقدام کند همه موارد لازم را پیشبینی کند.یک نوجوان به طور معمول در امر هویتیابی به شکل غریزی و از روی احساسات تصمیم میگیرد، حال آنکه کمی دانش و اطلاعات در مورد تصمیمگیری موجب خواهد شد او تصمیمی آگاهانه بگیرد و هویتی مستقل با ثبات برای خود پیدا کند.
مسئولان فرهنگی هر کشور به دنبال آن هستند که جوانان هویتی مستقل پیدا کنند. هویتی که بازتاب روحیات و خلقیات کشور خودشان است. اما نکتهای که نباید فراموش کرد آن است که هویت مستقل امری دستوری نبوده و نیاز است تا یک جوان خود هویتی تثبیت شده برای خود پیدا کند. چنین بازیابی هویتی نیازمند دو مقوله جدا از هم است. نخست آزادی اجتماعی که فرد نسبت به علایق خود هویتی آزاد برای خود پیدا کند و دوم امر آموزش در زمینه توسعه فردی است. زمانی که فرد بتواند با اعتمادبهنفس به دنبال آنچه میخواهد برود. زمانی که نوجوان آموزشدیده است که چگونه تصمیم سازنده بگیرد و چگونه با استفاده از هوش هیجانی بهترین انتخاب را انجام دهد، حتماً هویتی مستقل شکل خواهد گرفت. شما میتوانید برای پیدا کردن همراهی مناسب در این مسیر از مربیان زندگی کوچتو همراهی را پیدا کنید.
یکی از حوزههای چالشانگیز تعلیم و تربی...
نارضایتی از بدن به معنی ارزیابی ذهنی منف...
دوران نوجوانی یکی از ادوار مهم زندگی است...
مهارتهای نرم به توانایی فرد در برقراری...
اگر فرد تعداد روابط با دوستان و همکارانش...
بازی درمانی به عنوان یک ارتباط بین فردی ...
اختلالات خواب به نارضایتی از کیفیت مقدار...
در این مقاله از علتها و درمانهای اختلا...
اختلال نقص توجه- بیشفعالی ADHD از شایع...
یکی از حوزههای چالشانگیز تعلیم و تربی...
نارضایتی از بدن به معنی ارزیابی ذهنی منف...
دوران نوجوانی یکی از ادوار مهم زندگی است...
مهارتهای نرم به توانایی فرد در برقراری...
اگر فرد تعداد روابط با دوستان و همکارانش...
بازی درمانی به عنوان یک ارتباط بین فردی ...
طی دهه گذشته نگرانی در مورد گسترش نظریه...
اختلالات خواب به نارضایتی از کیفیت مقدار...
عدالت اجتماعی بر مبنای ترکیبی از دو عنصر...