هویت فردی با سؤالات فلسفی کودکانه آغاز میشود. “من کیستم؟”. “چگونه به وجود آمدهام؟”. کشف کیستی یکی از چالشهای همیشگی زندگی ما بوده است. تماشای یک آلبوم عکس قدیمی مربوط به چندین سال قبل، میتواند مهمترین سؤال فلسفی را به دنبال خود داشته باشد.
“کودکی در بغل مردی جوان در حال گریه کردن است. آن کودک شما هستید که حالا بزرگشدهاید و هیچکس توان بغل کردن شما را ندارد.”اما چگونه میشود که کودک داخل عکس با آنهمه تغییرات همچنان شما باشید؟ زمانی که از “من” صحبت میکنیم، درباره هویت صحبت میکنیم مسئلهای که همچنان چالشی و بحثبرانگیز است.هویت گاه از ناظر بیگانه رصد میشود که هویت دینی، اجتماعی و ملی جزئی از آن است و گاه توسط خود ما مشخص میشود که به آن هویت فردی میگوییم.در این مقاله ما درباره هویت فردی صحبت خواهیم کرد اینکه چگونه با هویت فردی میتوان به موفقیت رسید.
هویت فردی مفهومی است که شما در خود ایجاد میکنید. این مفهوم در طول زندگی تکامل پیداشده و ممکن است شامل جنبههایی از زندگی باشد که هیچ کنترلی بر روی آن ندارید؛ مانند مکان بزرگ شدن، رنگ پوست، خانواده و قبیله.بخشی از هویت فردی نیز، خودمان انتخاب میکنیم، اما از روی ناچاری و جبر جغرافیایی است که چنین تصمیمی میگیریم، مثل عقاید مذهبی که به دلیل موقعیت جغرافیایی دچار آن میشویم.”ویلیام جیمز” پدر علم روانشناسی عبارتی خاص درباره مفهوم هویت فردی بیان میکند که میتواند راهگشای ما در شناخت هویت شخصی باشد.
ازنظر جیمز هویت فردی عبارت است از: هویت فردی مفهومی است که در باب تمایز و تجربه است؛ یعنی آنکه فرد در طول زمان دارای یک خود ثابت بوده که در حال تجربهگری است و این خود ثابت از دیگران متمایز میشود. من از کودکی با یک نام مشخص به دنیا میآیم، با همان نام به مدرسه میروم، دانشگاه میروم، ازدواج میکنم، شاغل میشوم، و در این مسیر هرروز با یک تغییر مواجه میشوم. تغییر نگرش و تغییر روش زندگی ما منجر به تغییر در هویت فردی میشود.”جان لاک” فیلسوف و جامعهشناس قرن هفدهم عبارتی را به کار میبرد که به ما کمک میکند تا هویت فردی را بهتر بشناسیم. لاک از لوح سفید صحبت میکند. او اعتقاد داشت ما بدون هیچ دانش و آگاهی به دنیا میاییم اما در طول زمان با آگهی و شناختی که از خود و جامعه پیدا میکنیم، لوح دیگر سفید نخواهد بود و ما هویتی متفاوت از زمان تولد خواهیم داشت. درحالیکه “من”، هیچ تفاوتی با گذشته نکرده است.اگرچه هویت و کیستی فردی یک ساختمان دارد و هرچه هست در بستر “من بودن” شکل میگیرد؛ اما همین ساختمان به طبقات مختلف تبدیل میشود. بهطور مثال من که نامم لادن است ساختمانِ هویتی متفاوت با فردی به نام مینا خواهم داشت.
ساختمان من رنگ آبی دارد، خلاقانه است، شیشههای کثیفی دارد، روی دیوارهایش نمادهای مذهبی کارشده است و…ساختمان مینو بیرنگ است، درب ورودی ندارد، شیشههای رنگی داخل پنجرهها کارشده است و نمادهای اسطورهای روی دیوار کشیده شده است.همه ما چنین ساختمانهایی برای خودساختهایم ساختمانهایی که گاه به نسیمی از بین میروند و گاه با هشت ریشتر زلزله هم ویران نمیشود.
هویت و کیستی فردی شامل همه آن چیزهایی است که با ما عجین شده است مثل نام، قد، وزن، میزان تحصیلات و همهچیزهایی که من را تعریف میکند.اما هویت اجتماعی داستانش کمی پیچیدهتر است. هویت اجتماعی گاه به معنای شناخت جامعهای است که ما در آن زندگی میکنیم. مثلاً هویت اجتماعی فردی که در روستا زندگی میکند با فردی که در یک ابر شهر زندگی میکند به لحاظ جامعه و سیستم فرق میکند. اگر تعریف ما از هویت اجتماعی نگاه کلان جامعهنگر باشد همان است که تعریف کردیم اما هویت اجتماعی به شکل دیگری هم تعریف میشود و آن حضور فرد در جامعه است یعنی من در گروهی زندگی میکنم و با نظر آنان موافق بوده و بر اساس مراودات خود با گروه دارای هویت میشوم.
این هویت اجتماعی میتواند یکی از ابعاد هویت فردی هم باشد.هویت اجتماعی هویت فردیت عاملی است ذاتی است تا زمان حضور در یک جامعه ثابت است.متغیر استبه اجتماع بستگی دارد.به شخص وابسته است.در صورت تغییر گاه نیاز است که از گروه یا جامعه ترک شود.در صورت تغییر نیاز به ترک اجتماع نیست اگرچه میتوان هویت فردی را به ابعاد مختلف تقسیم کرد اما این تقسیمها و گروهبندیها در بسیاری از مقالات و کتابها متفاوت بیانشده است، لذا ما تلاش کردهایم کامل و جامعترین تعریف را بیان کنیم
هویت شخصیتی: این نوع از هویت به سن وزن قد و مشخصات فیزیکی ما برمیگردد هویتی که در طول زمان تفاوت خواهد کرد و هیچگاه ثابت نخواهد بود.
هویت صنفی: بیانگر اعتقادات و نگرشهای سیاسی و مذهبی فرد است که با شناخت بیشتر و آگاهی محیطی همواره در حال تغییر است. ما در هویت صنفی با تغییر تحصیلات و آگاهی از شرایط روز دیدگاهها و هویت فردی صنفیمان نیز تغییر میکند.
هویت درونی: این نوع از هویت به روح و روان ما برمیگردد، آرزوها، رؤیاها و باورها که در طول زمان دچار تغییر میشود از این دسته هستند.
بخشی از زندگی ما در شناخت و تجربه جهان پیرامون میگذرد. شناخت جهان برای بسیاری از افراد محدود به جغرافیا میشود. هرچند امروزه بهواسطه شبکههای مجازی مرزهای جغرافیایی مفهوم خود را ازدستداده است اما همچنان زندگی واقعی بر زندگی مجازی غلبه دارد.رؤیاهای ما در جهانی شکل میگیرد که در آن زندگی میکنیم اگر در خانوادهای جنگجو (جنگجو به معنای خستگیناپذیر) به دنیا آمده باشیم و زیست تجربی مبارزه گری را آموختهایم، هویت فردی ما نیز، شخصیتی مبارز و ساعی خواهد بود.
عکس این فرضیه نیز صادق است، یعنی زندگی در محیطی منفعل و مأیوس شخصیتی ناامید از ما خواهد ساخت.یکی از مشکلات در هویت فردی همین هویتهای سمی است که ما آن را تجربه کرده و با آن زیست میکنیم. گاه آگاهی از سمی بودن آن نداریم مثلاً فکر میکنیم عصبانی بودن مشکلی برای ما ایجاد نمیکند و گاه آگاهی داریم که هویت سمی است. مثلاً میدانیم که متعصب بودن خسارتهای جبرانناپذیری برای ما ایجاد میکند اما توان تغییر تعصب و باورهای زندگی خود را نداریم برای همین در بسیاری از مواقع ما در زندگی دچار شکست میشویم.
مرحله اول شناخت هویت و کیستی فردیاینکه من چه کسی هستم؟ تنها سؤالی است که جوابش را خودمان میدانیم. اولین مرحله از شناخت هویت فردی، خودشناسی است. برای این کار میتوانید از این دیاگرام کمک بگیرید.متأسفانه در حال حاضر الگوی خاص وجود ندارد که بتوان آن را بهعنوان یک مدل هماهنگ درباره هویت شخصی به دیگران معرفی کرد لذا میتوان از مدل فوق کمک گرفت. در مرکز دایره هویت شما وجود دارد آنچه شما هستید و دیگران با آن شما را در جامعه میشناسند. در مرحله اول ما به شناخت دیگران کار نداشته و تنها به شناختی که از خودداریم میپردازیم. شما بهجای هرکدام از عبارات دوایر فوق شناخت از خود را وارد کنید. پاسخ شما موجب میشود شما به آگاهی و نوع هویت خود دست پیدا کنید.
مرحله دوم: هویتسازی فردیبرای موفق شدن نیاز به آن داریم که موانع موفقیت را شناسایی و آنها را از مسیر خود حذف کنیم. کار سختی است. یکی از موانع موفقیت شما خانواده شما است که باورهای خاص و قابل قبولی برای شما ندارند. باید چه کرد آیا باید هویت را تغییر داد یا مسیر دیگری انتخاب کرد. اگر قرار بر هویتسازی فردی باشد کدام شاخه از هویت باید حذف و مجدد ساخته شود. این سؤالی نیست که بتوان در این مقاله حداقل به آن پاسخ داد. توصیه ما به شما انتخاب یک مشاور یا حضور در ردههای کوچینگ است؛ اما در قدم اول نیاز است شما هویتهایی که مانع پیشرفت شما میباشد شناسایی کرده و بدانید که در کدام بخش نیاز به تغییر دارید.
هویت و هویت فردی قرار نیست یک روز تغییر کند، قرار نیست شما بعدازاین مقاله موفق به تغییر خود شوید. قرار است شما خودتان را بشناسید و به دنبال آن بروید که هویتی مطابق با رؤیاها، آرزوها و اهداف خود شکل دهید. ما در کوچتو به افراد کمک میکنیم تا شناخت بهتری از خود پیدا کنند و در مسیر رشد فردی خود حرکت کنند. در این مسیر مربی، ابزار و خودآموز های ررشد و توسعه فردی را در اختیار افرادی که خواهان این رشد هستند، میگذاریم.
با سلام اقای جمالزاده، ممنون از نظر شما، بزودی بر روی این موضوع نیز کار خواهیم کرد.
یکی از حوزههای چالشانگیز تعلیم و تربی...
نارضایتی از بدن به معنی ارزیابی ذهنی منف...
دوران نوجوانی یکی از ادوار مهم زندگی است...
مهارتهای نرم به توانایی فرد در برقراری...
اگر فرد تعداد روابط با دوستان و همکارانش...
بازی درمانی به عنوان یک ارتباط بین فردی ...
اختلالات خواب به نارضایتی از کیفیت مقدار...
در این مقاله از علتها و درمانهای اختلا...
اختلال نقص توجه- بیشفعالی ADHD از شایع...
یکی از حوزههای چالشانگیز تعلیم و تربی...
نارضایتی از بدن به معنی ارزیابی ذهنی منف...
دوران نوجوانی یکی از ادوار مهم زندگی است...
مهارتهای نرم به توانایی فرد در برقراری...
اگر فرد تعداد روابط با دوستان و همکارانش...
بازی درمانی به عنوان یک ارتباط بین فردی ...
طی دهه گذشته نگرانی در مورد گسترش نظریه...
اختلالات خواب به نارضایتی از کیفیت مقدار...
عدالت اجتماعی بر مبنای ترکیبی از دو عنصر...
سلام وسپاس از مقاله ارزشمندتان. بسیار عالی بود اما از هویت خود خواسته و خود ساخته چیزی نفرمودید.