درحالیکه بسیاری از رویکردهای روانشناختی برای تغییر رفتار بر مشکل تمرکز میکنند، مربیگری با رویکرد متمرکز بر راهحل Solution-focused چنین روشی را به چالش میکشد. در این روش تمرکز بر راهحل است و از تجزیه تحلیل مشکل اجتناب میکند. مربیانی که از این رویکرد استفاده میکنند تلاش میکنند راهحل را شناسایی کرده و افراد را به این سمت سوق دهند.
استیو دیشزر، اینسو کیمبرگ و ایوون دولان سه رواندرمانی بودند که در ایالت میلواکی یک مرکز خانوادهدرمانی را اداره میکردند. این سه نفر به دنبال پاسخی برای این پرسش بودند که چگونه میتوانند به مراجعهکنندگان خدمات بیشتری ارائه بدهند و تاثیرگذاری جلسات مرکز را افزایش دهند. آنها ایده کاهش تعداد جلسات اما افزایش فعالیت در جلسات مشاوره را بررسی کردند. نتیجه، ۲۰ سال بعد معلوم شد؛ آنها متوجه شدند زمانی که جلسات متمرکز بر راهحل است شدت و تأثیرگذاری جلسات بیشتر خواهد بود.جلسات رواندرمانی متمرکز بر راهحل در ابتدا سه جلسه ۵۰ دقیقهای بود که مراجعهکنندگان را از صحبت درباره گذشته و توجه به اقدامات آینده منصرف میکرد. ارزیابیهای تحقیقاتی توسط تیم میلواکی نشان میداد میزان موفقیت نتیجه جلسات به ۸۶٪ میرسید.نتیجه رویکردی به نام رویکرد درمانی راهحل محور بود که همچنان در جلسات رواندرمانی به عنوان یک مداخله درمانی انجام میشود. در سال ۲۰۰۰ دو مربی آمریکایی با نامهای پاول جکسون و مارک مکگرو مدل اسکار OSKAR را به دنیای کوچینگ معرفی کردند.
مدل اسکار با تأثیرپذیری از رویکرد درمانی متمرکز بر راهحل ایجاد شد.مربیگری با رویکرد متمرکز بر راهحل به مراجعهکننده کمک میکند تا تمرکز خود را بر روی کارهایی بگذارد که با انجامدادن آن میتواند به انجام اموری مشغول شود که نتیجه بهتری خواهد داشت. این رویکرد کمک میکند درصد خطای افراد در حل مشکلات کمتر شود.در این رویکرد مراجعهکننده تمرکز خود را بر روی نتیجهای میگذارد که احتمال درست بودنش است نه نتیجهای که آخرش را نمیدانیم یا نتیجهای که بسیار مطلوب است؛ اما واقعگرایی ندارد.رویکرد راهحل روبهجلو با بیشتر رویکردهای روانشناختی در تضاد است.
رویکرد سنتی مربیگری اینگونه بود که فضای اشتراکی را فراهم کنیم تا مراجعهکننده در یک رابطه حمایتی بدون قضاوت بازتاب و افکار خود را به اشتراک بگذارد و با مرور گذشته و تمرکز بر مشکلات ریشه مشکلات پیدا شود.کارورزان مربیگری با رویکرد متمرکز بر راهحل این استدلال را دارند که جهتگیری بر مشکلات ممکن است موجب سرزنش، مقاومت و کشمکش درونی شود. درحالیکه تمرکز بر راهحل باعث ایجاد یک محیط مشارکتی میشود که هدف آن پیداکردن راهحلی برای مشکلات گذشته است. موفقیت در چنین محیطی بیشتر از اتاقهای درمانگری است.در این رویکرد تمرکز مربی بر آینده است. او به مراجعین کمک میکند تا آنها راهحل خود را شناسایی و مسیر رسیدن به آن را طراحی کنند.مراجعهکنندگان بهترین کسانی هستند که میتوانند تشخیص دهند کدام راهحل برای آنها بهتر است. حتی اگر مربی مسیر درستی به آنها نشان دهد این مراجعین هستند که انتخاب میکنند کدام مسیر برای آنها مفید است. مربی تلاش خواهد کرد به مراجعین کمک کند تا نقاط قوت را شناسایی کنند.
در مربیگری سنتی یا کلاسیک مربی با پرسشهایی مبنی بر چگونگی مشکلات گذشته سعی در برطرفکردن مشکلات روانی مراجعهکننده و سپس حل مسائل برمیآمد؛ اما در رویکرد متمرکز بر راهحل مربی پرسشهای خود را اینگونه بیان میکند که مراجعهکننده چه راهحلی برای مشکلات خود دارد. مطالعه پژوهشی در آمریکا نشان داد سؤالات متمرکز بر راهحل موفقیت بیشتری نسبت به سؤالات مشکل محور خواهد داشت. اصل اساسی در رویکرد راهحل محور این است که مربی تمرکز خود را بر این اصل بگذارد که مراجعهکننده برای مشکلات خود یک راهحل شناسایی کرده، مسیر رسیدن به نتیجه را طراحی و مشکلات را حل کند.مربی در مکالمات با رویکرد راهحل محور وظیفه دارد بر آینده متمرکز شود. یعنی اینکه بر تصور مشتری از آینده و نحوه زندگیاش در آن زمان متمرکز باشد. البته نباید فراموش کرد که مربی باید مطمئن باشد که مراجعهکننده یک متخصص است، منظور افرادی که میتوانند برای خود یک راهحل پیدا کنند حتی بااینوجود که مربی یک راهحل در روبروی آنها قرار میدهد؛ اما آنها مسیری خود را انتخاب میکنند.همچنین برای مربی کمککننده خواهد بود اگر بتواند آگاهی مراجعهکننده را بر نقاط قوت و منابع (آگاهی از شرایط) خودش بگذارد. بسیار عالی خواهد شد که مراجعهکننده بداند که دنیا با گامهای کوچک بهتر خواهد شد و این گامهای کوچک با کشف نتیجه مشخص شروع خواهد شد.البته، صحبت درباره مشکل میتواند برای مراجعهکننده مشکلساز باشد، اما مهارت مربی این است که به مشتریان کمک کند از آنچه در رویکرد اغلب “جزیره مشکل” نامیده میشود به “جزیره راهحل” برسند. هدف مربی این است که به شخص کمک کند تا سادهترین و آسانترین راه را برای رسیدن به هدف خود پیدا کند.
مدل اسکار یک چارچوب است که میتواند برای ساختار مربیگری در مدل راهحل محور استفاده شود. این مدل مشابه مدل GROW بوده و از مراحل مختلف تشکیل شده است. مدلهای دیگری نیز در رویکرد راهحل محور وجود دارد که مربیان از آن استفاده میکنند؛ اما مدل oskar بهواسطه آگاهی ایجاد شده در آن، میتواند بهترین گزینه برای پرکردن شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب باشد. این مدل عبارت است از:
درحالیکه رویکرد راهحل محور بسیار عالی است؛ اما اجرای آن برای مربی کاری دشوار است. مربی معمولاً از ابزارهای زیر در این رویکرد استفاده میکند.تمرکز منحصربهفرد بر روی راهحلها: مربی از ورود به بحث درباره مشکل اجتناب میکند، تنها تا زمانی به مشکل گوش میدهد که اشارهای به راهحل شود، در واقع مربی از این تمرکز انگار نوری بر مسیر بتاباند تا راه برای گفتگو هدایت کند.چنین امری باعث میشود جلسه به سمت درمان با تمرکز بر گذشته نرود.هدف صریح: مربی مطمئن میشود که هر مکالمه از ابتدا دارای هدفی مشخص و میزان مشخصی از موفقیت است.درجهبندی: مربی از این رویکرد برای کمک به مراجعهکننده در بازنمایی از وضعیت و موقعیت خود استفاده میکند. مربی در جلسات از مراجعهکننده میخواهد برای خود یک مقیاس مشخص کند که وضعیت فعلی او کجاست وضعیت فعلی که دارای مشکل است مقیاس آن عدد یک و وضعیت مطلوب شماره ده خواهد بود. مربی در هر جلسه از مراجعهکننده میخواهد وضعیت خود را درجهگذاری کند و بگوید در چه وضعیتی است اگر تغییر کوچکی کردهاید مثلاً اگر مقیاس از روی ۶ به ۶.۴ رسیده است در نقطه ۶.۴ چه تغییری نسبت به وضعیت ۶ ایجاد شده است.
مهم نیست که وضعیت چهقدر بد است، معمولاً زمانی وجود داشته است که همه چیز خوب بوده یا همه چیز آنقدر هم بد نبوده ؛ اما حالا همه چیز بد است. مربی در اینچنین وضعیتی از مراجعهکننده میخواهد تا تمرکز خود را حفظ کند و تفکر خود را به سمت افکار مثبت سوق دهد. مثلاً به این موضوع فکر کند که \”تیم فروش شرکت توانسته است اهداف خود را عینیت ببخشد\”هنگامی که مراجعهکننده از زمانهایی صحبت میکند که مشکل کمتر دارد، مربی باید آن زمانها را شناسایی کند و عوامل بهوجودآورنده وضعیت را شناسایی کرده و مراجعهکننده را به طور ضمنی به انجام اموری تشویق کند که در طول زمان کمتر انجام میدهد.تأیید : مربی راهکارهایی را جستجو میکند تا با آنها مراجعهکننده را تأیید و تصدیق کند هدف از این کار بالابردن اعتمادبهنفس و افزایش عزتنفس است. یکی از روشها بازخورد گرفتن مثبت از مراجعهکننده گرفتن تائید است.بازنگری : مربی ممکن است در طول مکالمه به مراجعهکننده کمک کند تا چارچوب خود را تغییر دهد. مثلاً در جلسه مراجعهکننده میگوید من واقعاً از کارم متنفرم و مربی میپرسد: کار خوبی نیست ولی از کدام قسمت کاری که انجام میدهی تنفر داریمربی با پرسش از مراجعهکننده ذهن او را به سمت پاسخ به چیستی تنفر میبرد برای همین مراجعهکننده ناچار میشود دید خود را در مورد شغلش تغییر دهد. به طور مثال اگر میگوید از رفتار مدیرش متنفر است مربی باید کمک کند تا مراجعهکننده در نگرش خود تغییر ایجاد کند.
این تکنیک بیشترین ارتباط را با رویکرد تمرکز بر راهحل دارد؛ اما دارای تغییرات متعدد است. دیشزر، در روش درمانی تمرکز بر راهحل یک سؤال معجزهگر برای مراجعهکنندگان ایجاد کرد او گفت: اجازه بدهید یک سؤال عجیب از شما بپرسم تصور کنید وقتی شما امشب بخوابید یک معجزه رخ میدهد و همه سختیهایی که برای پدیدآمدن آن نقش داشتهاید ناپدید میشود؛ اما ازآنجاکه در خواب هستید متوجه این معجزه نمیشوید وقتی صبح از خواب بیدار میشوید اولین نشانههایی که متوجه میشوید معجزه رخداده است چه خواهد بود که میتواند بخش انتهایی سؤال این مفهوم را به ذهن متبادر کند که چه میخواهید رخ بدهد آیا رخداده است.بهغیراز دیشزر، دو روانشناس دیگر به نام آدلر و اریکسون سؤالات اساسی در این زمینه مطرح کردند که یکی از مشهورترین سؤالات در زمینه درمانگری سؤال آدلر است او از مراجعینش میپرسید اگر همه مشکلات شما حل شود زندگی شما چه فرقی خواهد کرد. سؤال اریکسون نیز که به توپ کریستالی اریکسون معروف است یکی دیگر از سؤالات اساسی در جلسه کوچینگ تمرکز بر راهحل است اگر شما یک گوی بلورین جام جهانبین دارید و با آن میتوانید آینده را تماشا کنید توضیح دهید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. همین امر موجب میشود شما به دنبال تغییرات باشید تصور شما یک راهحل است که برای رسیدن به آن کوشش خواهید کرد.
مربیگری با رویکرد متمرکز بر راهحل یک روش مفید برای مربیان است. همچنین برای مراجعهکنندگان چون آنها تنها بر حل مسئله تمرکز میکنند و همین امر موجب موفقیت بیشتر شخص خواهد بود.مربیگری با رویکرد متمرکز بر راهحل موجب میشود تغییرات سریع در کمترین زمان رخ دهد و موجب شود رتبه مربی و شهرت او اضافه گردد.
آمار رسمی طلاق به طور کل نشاندهنده میزا...
تئوری چهار شعله، تصورکنید که زندگی شما ه...
بازخورد سازنده یا بازخورد حمایتی نوعی از...
مربیگری با رویکرد انسانگرایانه دو مکتب ...
زندگی سیستماتیک از این حقیقت نشات میگیر...
برای افزایش مهارت گوش دادن، لازم است اب...
پیدا کردن ایکیگای به فرد کمک میکند هر ر...
چرخه رضایت ابزاری است برای پیدا کردن تعا...
تنظیم هیجان فرایندی است که از طریق آن اف...
دروغگویی، در همه جوامع، ادیان و فرهنگها...
تدوین استانداردهای اخلاقی و قانونی متنو...
یکی از حوزههای چالشانگیز تعلیم و تربی...
نارضایتی از بدن به معنی ارزیابی ذهنی منف...
دوران نوجوانی یکی از ادوار مهم زندگی است...
مهارتهای نرم به توانایی فرد در برقراری...
اگر فرد تعداد روابط با دوستان و همکارانش...
بازی درمانی به عنوان یک ارتباط بین فردی ...