خشونت خانگی یا خشونت در میان افراد خانواده، سابقهای طولانی در تاریخ بشر داشته است. که بیشتر ما به عنوان خشونت علیه زنان در جامعه مردسالار ایران به آن میپردازیم.
در این مقاله میخواهیم به دو جنبه آن (خشونت علیه زنان و مردان) نگاهی بیندازیم.
خشونت عبارت است از سواستفاده از قدرت یا اعمال غیر مجاز و نامشروع زور و شامل انواعی مانند جسمی، روانی و جنسی است. اعمال خشونت علیه همنوع به عنوان رفتاری مذموم، همواره و در همه جوامع جرم انگاشته شده است.
در سال ۱۹۹۳ در گردهمایی همگانی سازمان ملل برای اولین بار تعریفی از سواستفاده بر مبنای جنسیت پیشنهاد شد. طبق ماده یک این اعلامیه (خشونت علیه زنان، شامل هر عمل خشنی است که مبنای جنسیتی داشته باشد و منجر به آزار جنسی، فیزیکی و روانی برای زنان شود و در نهایت منجر به سلب آزادی آنها، هم در زندگی خصوصی و هم در زندگی اجتماعی شود).
خشونت علیه زنان در ابعاد وسیع خود شامل خشونتی است که هم در داخل خانه و هم خارج از خانه در محدوده خانوادگی اتفاق میافتد. در هر صورت، شکی نیست که علل اصلی این نوع خشونتها را باید در نابرابری قدرت جستوجو نمود.
شرم و حیا و ارزشهای حاکم در جامعه باعث میشود که بسیاری از زنان این عمل را به عنوان یک راز نزد خود نگه دارند. فقط میتوان تخمین زد که چه تعداد از زنان در مواجهه با این مسئله به مراکز پلیس مراجعه میکنند.
محرض است که برای ریشهکن کردن این معضل، جامعه باید خشونت را طرد نماید. یک قدم اساسی برای پایان دادن آن این است که این موضوع باید قابل گزارش باشد.
خشونت جسمی به هر نوع رفتار خشن از کتک زدن تا تجاوز جنسی که جسم را مورد آزار قرار دهد اطلاق میشود.
خشونت جنسی را هر نوع عمل فیزیکی، بصری، کلامی، یا جنسی تعریف کرده است که زن در زمان وقوع یا بعدتر، آن را به صورت تهدید یا وحشت یا حملهای احساس کند که اثرش با تحقیر همراه باشد و توانایی برقراری تماس نزدیک و صمیمانه را از او سلب کند.
اثرات خشونت جسمی و جنسی میتواند شامل شکستگیها، زخمها، بریدگیها، جراحات داخلی، آسیبهای اعضای تناسلی، سقط جنین، بیماریهای مقاربتی و ایدز باشد.
خشونت روانی شامل اعمالی مانند تحقیر، تمسخر، توهین، فحش، متلک و تهدید به طلاق میباشد. زنی که قربانی خشونت است نیازمند حفظ اسرار است. نه تنها نباید درباره این موضوع با کسی خارج از خانه صحبت کند، بلکه در داخل خانه هم بحثی در مورد خشونت صورت نمیگیرد.
گاهی زنهای قربانیِ خشونت خانگی آنقدر تحقیر میشوند که گمان میبرند که حق آنها این همه خشونت و بی حترامی است. هر چه بیشتر به حرف نزدن و اطلاع ندادن ادامه داده شود فرد خشن قدرت و کنترلش بیشتر و بیشتر میشود.
در بسیار از کشورهای جهان، زنان به دلایل فرهنگی و حقوقی دسترسی به منابع اقتصادی ندارند و خرجی خانه و امورات آن به عهده مرد و همسر است. دیدگاه زن و مرد نسبت به مسائل مالی و همچنین پایگاه اقتصادی خانواده میتواند عامل مهمی در بروز خشونتها باشد.
گاهی حتی زنها جایگاه و آورده مالی بیشتری میتوانند داشته باشند اما به دلیل این دیدگاه از کار کردن محروم میشوند و این مسئله فقر و مشکلات اینچنینی را همراه دارد.
در سالهای اخیر توجه برخی از پژوهشگران و صاحبنظران مسائل اجتماعی به شکل دیگری از خشونت خانگی، یعنی خشونت خانگی علیه مردان نیز جلب شده است.
فضای خانواده و محیط آن یکی از بسترهای خشونت است. خشم با شوهر، هرگونه بدرفتاری با وی، شامل آسیب رسانیهای روانی مانند تهدید و ترساندن، تحقیر و انتقاد، خشونت بدنی مانند سیلی زدن و هل دادن تا استفاده از سلاح و قتل است. منزوی کردن و محروم کردن نیز گونهای آزار رسانی است که گاه با رفتارهای به ظاهر غیر خشن صورت میگیرد. شدیدترین نوع خشونت علیه مردان در خانواده، همسرکشی است. اخباری که تحت عنوان همسرکشی در جراید منتشر میشود تنها به کشته شدن زن یا مردی به دست همسرش خلاصه نمیشود. بلکه ماجرای غمانگیزی از نفرت، تحقیر، دشمنی، ترس و ناامنی، ضرب و جرح و انواع دیگری از خشونت در پس آن نهان است.
مردها اغلب تمایلی به گزارش خشونت فیزیکی علیه خود را ندارند. چون نگرانند که حرف آنها را قبول نکنند.
و همین خودش یک نوع خشونت پنهان محسوب میشود. خشونتهای جسمی مانند: سیلی زدن، ضربه زدن، لگد زدن، گاز گرفتن، ضرب و شتم، استفاده یا تهدید به استفاده از اسلحه (که در جوامعی که حمل اسلحه آزاد است بیشتر مورد نظر است).
خشونت جنسی: تحت فشار قرار دادن برای رابطه جنسی، رابطه جنسی با تهدید و اجبار، اشکال ناخواسته رابطه جنسی، رابطه جنسی در زمان نامناسب و رابطه جنسی با زور و فشار مشخص میگردد.
خشونتهای روانی روح و روان مرد را مورد حمله قرار میدهد مانند: انتقاد ناروا، تحقیر، بددهنی، تمسخر، توهین، فحاشی، متلک، تهدیدهای مداوم به طلاق گرفتن، تهدیدهای مداوم به گرفتن بچه و… خود را نشان میدهد.
خشونت اقتصادی: نوع دیگری که ممکن است زنان علیه مردان در خانواده داشته باشند، خشونتهای مالی است. زنی که در اموال همسرش بدون اجازه او تصرف میکند، تصرف او غیر قانونی است.
این نوع خشونت، شامل ممانعت از رشد فرهنگی، اجتماعی و آموزشی است که به صورتهای مختلف در بین اعضای خانواده دیده میشود و از مصادیق بارز آن ایجاد محدودیت در برقراری روابط اجتماعی و انزوای اجتماعی، محدودیت در ادامه تحصیل و مهارت آموزی، مشارکت در انجمنهای اجتماعی، ایجاد محدودیت در معاشرتها و … است.
با توجه به خشونتهایی که علیه مردان و زنان بیان کردیم اگر کلمه مرد و زن را از میان برداریم و کلمه انسان را جایگزین آن کنیم میبینیم که تفاوتی ندارد. خشونت، خشونت است. چه از جانب مرد و چه از جانب زن باشد. آزار و اذیت جنسی و جسمی، توهین و تحقیر، منع در هر کاری فرقی نمیکند از چه سمتی اعمال شود، از هر دو طرف باشد خشونت محسوب میشود. ما به عنوان افراد آگاه در جامعه و فارق از اینکه در جامعه دیکتاتور یا دموکراس زندگی میکنیم باید بدانیم همه ما انسانیم حتی اگر فرهنگ جامعه قدرت را تقسیم کند، ما در خانه و خانواده خودمان عدالت را برقرار کنیم و نگذاریم فرزندانمان بر اساس جنسیت در آینده به انسانهای دیگر نگاه ابزارانگارانه داشته باشند.
خيانت چیست؟ خیانت و پيامدهاي آن نهاد خـا...
تفکر انتقادی به عنوان یکی از مهمترین فر...
تحلیل روانشناسی فیلم قهرمان، ما آدم ها گ...
نظریه تعیین هدف بر اساس مشاهدات اصلاح و ...
تصمیمگیری اجتنابی، نوعی از تصمیمگیری ک...
بهراستی تصمیمگیری با کدام معیار درست و...
هر شخص با انواع تصمیمگیری در طول روز س...
خشونت خانگی یا خشونت در میان افراد خانوا...
اختلال نقص توجه- بیشفعالی ADHD از شایع...
جنبههای تاریک شخصیت از لحاظ اجتماعی آزا...
رضایت از زندگی در بهزیستی و سلامت انسان...
خيانت چیست؟ خیانت و پيامدهاي آن نهاد خـا...
تفکر انتقادی به عنوان یکی از مهمترین فر...
تروما و آسیبهای روانی بعد از آن تاثیر ب...
هر انساني در مقاطع متفاوتي از سن خود ممك...
اگر با واقع بینی به همه انسانها بنگریم،...